دل بستن به بایدن خطای راهبردیست
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , پنجاه ونهمین انتخابات ریاست جمهوری امریکا آبان ماه ۱۳۹۹ برگزار شد، رقابت میان «جو بایدن» از حزب دموکرات و «دونالد ترامپ» به نمایندگی از جمهوریخواهان به عنوان مهمترین نامزدهای انتخاباتی برگزار شد و کشمکش انتخاباتی مبنی بر تقلب در انتخابات از طرف کاخ سفید به جایی نرسید و ترامپ از قدرت خلع شد. عملکرد خصمانه و بدعهدیهای دولت ترامپ باعث شده این پرسش، بیش از هر موقع دیگری مطرح شود که آیا پیروزی بایدن، تغییری در رویکرد امریکا در مقابل ایران، به ویژه در بعد اقتصادی ایجاد میکند یا خیر؟ نگاهی کوتاه به ساختار تصمیمگیری در امریکا برای پاسخ به این پرسش مهم است. بر اساس قانون اساسی امریکا، رئیسجمهور بالاترین مقام اجرایی است؛ با انتخاب مشاوران و وزیران اقدام به تصمیمسازی مینماید؛ فرماندهی کل نیروهای مسلح، رئیس قوه مجریه و راهبری سیاست خارجی را رأساً بر عهده دارد. علاوه بر این موارد، رئیسجمهور قادر است با استفاده از حق وتو، بر جریان قانونگذاری کنگره تأثیر بگذارد. به رغم این اختیارات، همواره چالشهایی در برابر تصمیمات رئیسجمهور وجود دارد که ممکن است سبب لغو، تأخیر یا تعدیل آنها شود. به این ترتیب، اگر چه حرف اول را رئیسجمهور میزند، اما به معنای تصمیم و اقدام نهایی نخواهد بود لذا حتی با انتخاب جو بایدن بعنوان رئیس جمهور در آمریکا تأثیر نتیجه انتخابات امریکا در رویکرد امریکا در قبال ایران نیز بایستی در همین چارچوب نگریسته شود. حال با پیروزی «بایدن» در انتخابات و به قدرت رسیدن دموکراتها با وجود اینکه ظاهرا اینگونه به نظر میرسد که جمهوریخواهان همواره موضع خصمانهتری علیه کشورمان داشتهاند، با کمی دقت و بررسی روابط میان دو کشور اما میتوان دید بیشترین تحریمها، عهدشکنیها و مواضع خصمانه در دوره تصدی دموکراتها علیه جمهوری اسلامی ایران رقم خورده است. لذا بسیار قابل درک است که جو بایدن نیز از این مهم دور نخواهد بود. بایدن در موقعیتهای مختلف، ایران را حامی تروریسم، بر هم زننده امنیت ایالات متحده و متحدانش در خاورمیانه خطاب کرده و تاکنون نیز ولو اینکه با نصب یک عنصر یهودی به وزارت خارجه و ابراز این موضع که به برجام بر خواهد گشت موضع مشخص و روشنی نسبت به برجام در بازگشت بدون قید و شرط یا با گذاشتن قیود دیگر نداشته است. هرچند وی در «کارزار تبلیغاتی» از بازگشت به برجام میگوید، اما با این اقدام به دنبال استفاده حقوقی از آن به عنوان یک عضو برجام و در نتیجه تمدید تحریم تسلیحاتی کشورمان، افزودن ماده و بندهای جدید به آن، خروج از انزوای حاکم و افزایش مشروعیت خود میان دولتهای اروپایی و سایر متحدانش البته در تقابل با سیاستهای گذشته کاخ سفیداست. به این ترتیب، «بایدن» در بهترین حالت ممکن است مقداری از جنگ روانی علیه کشورمان بکاهد یا اجرای برخی از تحریمهای پیشین و جدید را با کندی روبهرو سازد؛ از این نظر، نمیبایست آنچنان به ریاست جمهوری «بایدن» امیدوار بود. دولت دوازدهم در جمهوری اسلامی ایران همانگونه که همه تخممرغها را از شهریورماه سال ۹۲ تاکنون و به عبارتی بیش از ۷ سال در سبد برجام گذاشت و توفیقی هم نیافت هنوز هم دل از این امید که شاید برجام با بایدن راه گشا باشد، نکنده است. دلبستگی به غرب البته بیماری بسیار لاعلاجی است که عده ای در ایران از بعد از مشروطیت بدان دچار شده و حتی مسری بودن آن را به نظام آموزشی و فرهنگ رسانهای تسری دادند و دولت و کابینه امروزی از این بلیه مصون نبوده است. بنظر میرسد مزه استقلال واقعی را فقط کسانی درک می کنند که در کشور خودمان تحصیل کرده باشند. پای افراد که به خارج گذاشته میشود نوعی دلبستگی نسبت به شرایط غربی در آنها ایجاد میشود. اعزام فرزندان بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی به خارج البته با بهانه تحصیل مخاطراتی را برای کشور رقم زده که هم سلامت اقتصاد ایران و هم فرهنگ بومی در کشور دستخوش آقازادگیها شود. دولتهای آینده باید بدین مخاطرات با چشم مسلح نگاه کنند که ما تا حدی بتوانیم پاسدار خون شهدا در انقلاب اسلامی باقی بمانیم. والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد