سرنوشت عجیب ایکاردی و واندا نارا؛ کسی باورش نمی شد!
سرنوشت عجیب ایکاردی و واندا نارا؛ کسی باورش نمی شد!
گاهی فکر می کنم جرج مایکل هنگام خواندن careless whisper حتما هوادار اینتر بوده است؛ باشگاهی پر از خداحافظی های غم انگیز.

به گزارش واحد ورزشی خبرگزاری صبح اقتصاد

 حال و روز مائورو ایکاردی انگار تکرار سکانس های فیلم ماندگار سامسون و دلیله است؛ مردی که قدرتش به جای موهایش در ساق پاهایش نهفته بود و حالا گرفتاری عشق به واندا نارا باعث شد هفتمین گلزن برتر تاریخ نراتزوری، در سن ۲۶ سالگی بازوبند کاپیتانی اینتر را احتمالا با نیمکت نشینی در پاری سن ژرمن عوض کند.

مائورو ایکاردی در تابستان امسال حداقل نشان داد علاقه زیادی به ماندن در اینتر دارد؛ اما بسان بسیاری از مهاجمان درجه یک نراتزوری در سالهای اخیر مثل آدریانو، رونالدو، زلاتان و … سرنوشت او نیز تلخ تمام شد. یک خداحافظی تلخ با روزهای شیرین و خاطراتی که یاداوری شان تنها زهر این وداع را در دل اینتری ها سرشار می کند؛ همانجا که جورج مایکل خواند؛

Calls to mind the silver screen

And all its sad good-byes…

شش سال پیش و در روزهای تلخ والتر ماتزاری، در دورانی که به جای راجا ناینگولان، سفیر تایدر راهی اینتر می شد و امید تمام هواداران این تیم در جهان ریکی آلوارز گمنام بود، ستاره ای خوش تیپ و آرژانتینی که از سمپدوریا راهی اینتر شد.

نامش را فصل قبل خیلی خوب شنیده بودیم؛ با سه بار گلزنی مقابل یوونتوس، مائورو ایکاردی دیگر بدون شک مهره ای بود که برای پوشیدن لباس اینتر ساخته شده بود. مائوریتو پرورش یافته آکادمی بارسلونا بود و متخصص باز کردن دروازه یوونتوس، یک آرژانتینی یاغی؛ پس دیگر او برای پوشیدن لباس اینتر تمام فاکتورهای لازم را در اختیار داشت.

از همان اولین فصل مائورو ایکاردی خود را در دل هواداران اینتر جا کرده و باز کردن دروازه جیجی بوفون عادت فراموش نشدنی وی لقب گرفت. اما از همان روزها بود که داستان خیانت او به مکسی لوپز و رابطه اش با واندا نارا سر زبان ها بود. اما آنها که دل در گروی عشق نراتزوری داشتند، ترجیح می داند این داستان را باور نکرده و روحی قدیسی برای ستاره مورد علاقه خود ترسیم کنند.

در سالهای تلخی که حتی گرفتن سهمیه نیز تبدیل به آرزوی هواداران اینتر شده بود، مائورو ایکاردی یک تنه وسوسه انگیزترین لحظات استادیوم سن سیرو را رقم می زد. پس روبرتو مانچینی بعد از چند ماه تصمیم گرفت بازوبند کاپیتانی را نیز به مائوریتو بسپارد و او دیگر سرفصل دوران “بازگشت اینتر” لقب گرفته بود.

در روزهای خریدهای درجه دو، امیدواری های ابتدای فصل و تبدیل یه یاس شدن آن در ژانویه، دل هواداران نراتزوری به درخشش های مستمر مائورو ایکاردی خوش بود؛ دروازه یوونتوس دیگر تبدیل به تفریحگاه ستاره خوش تیپ آرژانتینی شده بود و اگرچه آبی مشکلی ها همچنان در کسب سهمیه لیگ قهرمانان ناکام بودند، اما مائوریتو یک تنه هر از چند گاهی خاطراتی شیرین و ماندگار برای آنها رقم می زد.

کوروانورد (جایگاه هواداران متعصب اینتر در سن سیرو)، رابطه چندان خوبی با مائورو ایکاردی نداشت و این درگیری بعد از چاپ کتاب زندگینامه مائوریتو به اوج رسید. ایکاردی پس از یکی از باخت های اینتر در سن سیرو لباس خود را به سمت یک هوادار نوجوان پرتاب کرد، اما کوروانورد لباس وی را پس فرستادند و این سرآغاز یک درگیری بزرگ میان طرفین بود.

ایکاردی در کتاب زندگینامه خود در پاسخ به این رفتار نوشت: “من آماده ام تا با تک تک این هواداران روبرو شوم. مگر آنها چند نفر هستند؟ من ۱۰۰ خلافکار از آرژانتین می آورم که آنها را در همان جایگاه بکشند.” در ادامه اگرچه رابطه طرفین عادی شد، اما این زخم سر باز ماند و کینه ای فروخورده در بین مائوریتو و کوروانورد تا آخرین روز حضور او در رختکن نراتزوری باقی مانده بود.

چند سال بعد و پس از هت تریک تاریخی مقابل میلان، این بار مائورو ایکاردی پیامی تازه برای کوروانورد داشت، ستاره گلزن آرژانتینی لباس شماره ۹ خود را به نشانه وفاداری برابر آنها به نمایش گذاشت تا بیشتر از گذشته نام وی در ذهن هواداران اینتر در تلخ ترین روزهای چند دهه اخیر رسوخ کند.

اما در ادامه روزهای سیاه حضور لوچانو اسپالتی فرا رسید. اگرچه با حضور مرد میان سال و بداخلاق ایتالیایی دیگر کسب سهمیه لیگ قهرمانان و بازگشت به اینتر به جذاب ترین تورنمنت اروپایی تضمین شده بود، اما سرناسازگاری با مائورو ایکاردی از همانجا آغاز شد و یک ستاره محبوب دیگر نیز قربانی اخلاق خاص و عجیب و غریب اسپالتی شد. هواداران رم با مرور سرنوشت فرانچسکو توتی حتما خوب می دانند چه می گویم.

عدم موفقیت در پرس رقبا و ناکامی در گلزنی در چند بازی متوالی باعث شد تمام کاسه کوزه های نتایج اینتر بر سر مائورو ایکاردی شکسته شود. مصاحبه عجیب واندا نارا در برنامه تیکی تاکا در شبکه مدیاست، اختلافات طرفین را به اوج رساند و  امتناع ایکاردی به تمدید قرارداد به دلیل عدم توافق بر سر دستمزد (همان رقمی که بعدها خیلی راحت به روملو لوکاکو پرداخت شد)، باعث شد بازوبند از ایکاردی پس گرفته شود؛ اولین نشانه پایان دوران درخشان ایکاردی در مه آتزا.

اگرچه در این میان تصاویر اشک های مائورو ایکاردی بعد از شکست تلخ اینتر برابر یوونتوس در سن سیرو خوره ذهن هواداران اینتر شده، اما تاریخ این باشگاه نشان داده در هنگام رقم خوردن روزهای جدایی، فراموشی بهترین راه حل برای یک وداع آبرومندانه با ستاره های دوست داشتنی است.

اشتباه بزرگ مائورو ایکاردی و وانمود به مصدومیت، خشم باشگاه و هواداران را دوچندان کرد و در ادامه بازگشت وی بعد از ۵۰ روز دوری نیز دردی را دوا نکرد. انتشار تصاویر منحصر به فرد در شبکه های اجتماعی خشم طرفین را افزایش داد و در نهایت با پیشنهاد پاری سن ژرمن، در دقایق پایانی بازار نقل و انتقالات دوران شش ساله حضور مائورو ایکاردی در اینتر به پایان رسید.

البته پذیرش این خداحافظی های غم انگیز شاید اولین مولفه هواداری از اینتر است. نراتزوری ها که پنج سال مصدومیت مریخی را تحمل کرده و گله نکردند، همان سال ۲۰۰۲ که سرخوش از درخشش رونالدوی برزیلی در جام جهانی بودند و یک ماه ناباورانه تصویر او در لباس رئال مادرید را مشاهده کردند، دیگر پذیرفته بودند که دوست داشتن اینتر مترادف با چنین ساعات تلخی نیز خواهد بود؛ خداحافظی با دوست داشتنی ترین ها.

داستان شش ساله حضور مائورو ایکاردی در اینتر دیشب و با انتقال او به فرانسه به اتمام رسید. در فیلم سرگیجه آلفرد هیچکاک، جیمز استوارت اینگونه دلباخته زنی می شود و سرنوشت او تغییر می کند؛ همان سرنوشتی که برای مائورو ایکاردی و واندا رقم خورد.

جرج مایکل در آخرین لحظات خواندن careless whisper چنین جملاتی را ادا می کند؛ آنچه یک نراتزوری اصیل از دیشب و بعد از دیدن تصاویر مائورو ایکاردی در لباس پاری سن ژرمن در ذهن خود زمزمه می کند؛

We could have been so good together

We could have lived this dance forever

But no one’s gonna dance with me….

  • منبع خبر : ورزش سه