شگردِ غرب ، بهانه جویی است
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , علوم بشری بر محور زمان و در طول هزاران سال مبتنی بر مبدل شدن تجاربی بدست آمده اند که یا با کنجکاوی بشر به شناخت رسیده اند و یا در رفتار ها و نیاز او به تکرار در اقدام و پدید آمدن تجربه به نوعی علم مبدل شده اند . در تداوم بوجود آمدن هر تجربه ای که کرارا نصیب بشریت شده وقت و هزینه های هنگفتی مصرف شده و این هزینه ها طبعا زمینه منافع طلبی بشر را هم بوجود آورده است. امروزه انسان ها به هر دانشی دست یافته اند آن را به تجارتی گره زده و از ان دانش و تجارت مبانی برتری نسبت به دیگری فراهم کرده اند. یک سلسله از این علوم را میتوان علوم اجتماعی و یا جامعه شناختی نامید که بشر در مسیر حیات خود به اشتراکات و پیوند ها و رابطه ها شکل و نماد تجربی داده و آن را در مسیر منافع خود علم الاجتماع تعریف میکند. زیر بنای این جهان شناختی را نگرش به جهان یا جهان بینی میداند. و مبتنی بر آنچه از این جهان بینی بدست آمده مکاتب زیست رفتاری متناسب با حیطه جغرافیای خود را در نوع پذیرش مردمش تعریف کرده و بر قانون مدار کردن آن برای تبعیت همگانی پای میفشارد. نقطه انفکاک رفتار ها در هر مردم و یا ملت از همین مبنا آغاز و از این نگاه برخوردار است که اگر در مسیر یک جریان پذیرش ها در مردم منطق چرایی دیگری را مطالبه کنند مورد چالش واقع میشوند. تئوری های غربی و شرقی بر این رویه استوارند که به لطایف الکلام یکدیگر را متهم میکنند. منطق غرب در یک نماد کلی امروزه انسان محوری را بهانه کرده و با پوشش رویه و روش و مکتبی به نام لیبرالیسم دیگران را ارزیابی میکند. حال آنکه امروز در شرق و غرب عالم کشور ها و ملتها همه لیبرالیسم را نپذیرفته اند. باید پذیرفت که با همین نگاه غربی همانگونه که لیبرالیسم میتواند منافع و مضاری برای بشریت داشته باشد مکاتب و ادیان و مناسبات دیگران هم میتواند منافع و مضاری در اجرا و یا سرپیچی های رفتاری برای ملت ها فراهم آورد. نگاه غربی به هیچ نحوه ای حاضر به پذیرش ضعف ها و نداشته های تامین بشر در شکل و محتوا نیست. یکی از این عدم پذیرش ها دین گریزی دولت محور در غرب و شرق است. با دین گریزی امروز بشریت از ماوراء طبیعت بدور مانده و به زندگی مادی قناعت نموده است. حد اکثر نیاز بشری در دین مداری و اعتقادات به خدا جویی فردی محدود گردیده است. در جامعه غربی خدا نوعی زندانی در دل افراد است و بروز آن نه تنها ترویج نمیشود بلکه با آن مبارزه هم میشود. به همین معنا و مفاهمه ، غربِ امروز منطق چرایی خود در پذیزرش نظرات دیگران را از دست داده است. با دستاویز های خود ساخته امثال حقوق بشر باور دیگران را به چالش کشیده و محکوم میکند. اجرای مجازات اعدام در منطق استدلالی بسیاری از رفتار ها و باور ها قانون مدار است . ولی غرب امروز از اینکه هر کشوری و هر ملتی برای گنهکاران و مفسده جویان حوزه جغرافیایی خود قانون مرتبط با خود را داشته باشد، مخالفت و مبارزه و حتی هیاهو براه می اندازد. در کانادا که به بهشت فراریان ( Land of Wanted ) مشهور شده است به مجرمین پناه میدهند و ایشان را در خیانت به مردم و کشورشان تحریک میکنند. از اینکه کسی مزدور ایشان باشد و با انواع حیل موجب تشوش افکار ملت خود را فراهم نماید، تمام قد حمایت نموده و اجرای مجازات برای او را امری در مغایرت با حقوق بشری تلقی میکنند حال اینکه حتی حقوق بشری که خود بر آن پای میکوبند اجازه تشویش افکار مردم را نداده و آن را جرمی بیین و واضح میداند. این رفتار قبل از اینکه یک مرام و مسلک و حتی منطق برای غرب بوجود آورد ابزار و بهانه برای مخالفت با استقلال بشریت در جای جای جهان را بوجود آورده است. امروز براحتی و با منطق استدلالی میتوان غرب را بهانه جو دانست و رفتار آن را بیش از یک دستاورد بشری به یک شگرد مبارزاتی تشبیه نمود . والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد