فیلم خروج ورود به نقد نظام است
به گزارش واحد تحلیلی پایگاه خبری صبح اقتصاد شرایط کرونایی در کشور و اینکه انسان بیشترین وقت خود را در منزل میگذراند و مجبور به دور کاری است این فرصت را بوجود آورده که با اضافه داشتن وقت گاهی به حوادث پیرامونی بیشتر بپردازیم.
یکی از این حوادث برمیگردد به اینکه برای اولین بار یک فیلم اکران نشده بلند از یک فیلم ساز سرشناس مانند ابراهیم حاتمی کیا با تبلیغات بنر و پلاکارد به اکران اینترنتی دست می یابد و خوشبختانه با استقبال بی نظیری هم مواجه میشود. اگر البته شرایط کرونایی و بسته بودن سینماها نبود این فیلم این توفیق را نمی یافت که با اکران اینترنتی پرده از ابتکاری نو بردارد که در ایران برای غیر از فیلم سریالی کاملا جدید بود و صد البته هم سامانه نماوا و هم فیلمینو دست به اقدام جذابی زدند که میتوانست برای فیلم و تهیه کننده آن هم کاملا مخاطره آمیز تلقی شود که گویا این تهدید هم تا حدی عملی شده و ضبط غیر قانونی فیلم و ارسال آن به حوزه قاچاق درد بی درمانی است که از اخلاق و فرهنگ فرصت طلبی نشات میگیرد و متاسفانه راه درمان پلیسی هم ندارد اگرچه در جهان با این معضل اجتماعی پلیسی برخورد میشود. ما هم توفیق داشتیم در شب اکران اینترنتی و البته با چند بار توقف بدلیل ضعف سرعت اینترنت این فیلم را دیدیم. اما برای پرداختن به کار جذاب و ماندگار ابراهیم حاتمی کیا بنظرم از حاشیه ها بگذرم و وارد نگاه تحلیلی به اصل ماجرا داشته باشم. من البته فیلم های ابراهیم حاتمی کیا را می بینم و نظرات خاصی هم راجع به عقبه عملکرد ایشان دارم و در برخورد با این فیلم ها هیچ گاه بدون پیش داوری تحلیل نمیکنم چرا که وقتی قاب شخصیت کسی را در لباسی دیده باشی در ذهن خود نگه میداری و این قاب بخشی از شناسه فرد برای انسان باقی میماند. به همین دلیل در دعوتی هم که خبرگزاری پارس از این حقیر نمود تا فیلم بادیگارد را تحلیل و بررسی کنیم این پیش داوری را داشتم. فیلم خروج حاتمی کیا در اصل یک خروج نیست یک تذکر است که با ملودرامی جذاب مخاطب خود را غرق در یک هیجان اعتراضی می کند. فیلم نامه ی این فیلم با تم و فضای کاملا مردمی از روستا و دهقانان و کشاورزان و شهید دادگان در همین نظام و به حسب آنچه نقل شده از روی یک داستان واقعی اقتباس شده که بیش از ۷ سال پیش اتفاق افتاده است. دراین فیلم اولین خطا کار رئیس جمهوری است که با لباس آخوندی عبا و عمامه سفید که به ظاهر شکل و شباهتی به حسن روحانی دارد و در باطن شاید او نیست، آغاز میشود. این آقای رئیس جمهور در اثر حال بهم خوردگی و در عین بی توجهی هلیکوپتر خود را در نزدیک مزرعه پنبه می نشاند و موجب خسارت به دهقانان پنبه کار در روستا میشود و وقتی با اعتراض روبرو میشود بیان میکنند که خسارت تو را میدهیم. بیننده وارد موضوع میشود و در ذهن خود این سئوال را مطرح میکند که از کجا؟ از جیب ملت؟ خطای فرد را بیت المال جبران میکند؟ داستان انتقادی بودن از همین جا در ذهن بیننده زمینه می یابد و بیننده با اشتها و کنجکاوی بدنبال بقیه خطاها فیلم را دنبال میکند. طولی نمیکشد که آب بند آب تلخ آب نزدیک روستا که متولی اداره آن دولت است رها میشود و مزارع را نابود میکند و این خطای دوم از جانب دولت که خیلی از نظر دهقانان روستا با حکومت تفاوتی ندارد هم اتفاق می افتد. جوانان روستا معترضانه به محل آب بند هجوم می آورند که چرا هستی ایشان با اهمال یک نفر به باد فنا رفته و حادثه افتادن مامور آب بند از پشت بام را باعث میشوند و جوانان مرتبط با ماجرا دستگیر و ماجرا از این بعد به یک مواجهه بین عوامل نظام، نیروی انتظامی و فرمانداری و بقیه جریانات نظام در پاسخ گویی به مردم روستا مبدل میشود. تا اینکه بی توجهی به ریشه بحران با فراری یا زندانی بودن جوانان موجب خروج پیرمردان روستا که مردمانی از همه گونه ایرانی ها هستند با تراکتورهایشان بسمت پاستور که نام پاستور مفهوم تمرکز حکومتی دارد، به جاده میزنند. حوادث در راه و بهره برداری خبرگزاری های خارجی و فضای مجازی جریان سازی میکنند و ابراهیم حاتمی کیا این جریان سازی را در یک خشم نهفته از بی اعتمادی ملی و مردمی با آغاز از طبقه ای از جنس همین مردم نمازجماعت خوان و شهید داده به تصویر می کشد. ابراهیم حاتمی کیا در این فیلم که شاید برخی جناحی و علیه روحانی و دولت تفسیرش کنند به واقعیتی اشاره دارد که قرار نبوده اتفاق بیفتد و آن واقعیت تفکر ارباب رعیتی بوجود آمده از بی توجهی نظام به مردم لابلای اداره بد و خوب چهل ساله است. تکبر و تبختر و فریب کاری و فرصت طلبی عوامل نظام با حق به جانبی، مدیریت تلقی میشود و مردم و خواسته ایشان اهمیتی ندارد. و لذاست که من معتقدم فیلم خروج ورودی گویا به نقد اساسی نظام اسلامی است که قرار بوده مردم را اساس و بنیان و ریشه حدوث و بقای خود بداند اما… والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد