احمد علی مسعود انصاری به شکر خداوند قضاوت با خداست. پس  من نمیتوانم مخالف و یا موافق کسى و یا مملکتى باشم . من میتوانم مخالف و یا موافق عمل مشخصی باشم. اعتقاد دارم نقش ما در این جهان پرستش خداوند، رضایت خداوند و تکامل در حدی که سقوط نکنیم، است. رضایت خداوند در درستی، […]

احمد علی مسعود انصاری

به شکر خداوند قضاوت با خداست. پس  من نمیتوانم مخالف و یا موافق کسى و یا مملکتى باشم . من میتوانم مخالف و یا موافق عمل مشخصی باشم.

اعتقاد دارم نقش ما در این جهان پرستش خداوند، رضایت خداوند و تکامل در حدی که سقوط نکنیم، است. رضایت خداوند در درستی، عدالت، شفافیت، عمل خیر، دین خالص…….و انتخاب آخرت بر این دنیا می باشد.

هدف من چیست؟

هدف من در زندگی نزدیک کردن خود و همه به خداوند می باشد زیرا تنها خوشبختی دو جهان را در این هدف میبینم. در زبور داود نبی صلوات الله علیه آمده است: “ای داود، هر که با من تجارت کند، سودمندترین تجارت کنندگان است و هر که دل به دنیا ببندد و دنیا او را بر زمین افکند و زیانکارترین زیانکاران است .”

خداوند به حضرت موسی(ص) فرمود ” بندگان من خوشبختی را تنها در من پیدا خواهند کرد.”

در انجیل بروایت متی ، فصل ششم روایات ۳۱ تا ۳۳   از قول حضرت عیسی (ص)  میگوید: ۳۱” پس نگران نباشید و مگویید چه بخوریم یا چه بنوشیم یا چه بپوشیم . “۳۲ “تمام ملل جهان برای بدست آوردن این چیز ها تلاش میکنند. اما خداوند می داند که شما به همه این  چیز ها  احتیا ج دارید. “۳۳” لیکن اول   ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید آن وقت همه چیز به شما داده خواهد شد.”

خداوند در سوره زمر آیه ۱۰میفرماید” ای رسول ما بگو به امت ای بندگانی که بخدا ایمان آورده اید خدا ترس و پرهیزکار باشید که هر کس در دنیا متقی و نیکوکار است در دنیا هم  نصیبش نیکویی و خوشی است و زمین خدا بسیار پهناور است که خدا صابران را بحد کامل و بدون حساب پاداش خواهد داد”

خداوند در سوره فصلت آیه ۳۳ میفرماید: “در جهان از آن کس که خلق را به سوی خدا خواند و نیکوکار گردید و گفت که من از تسلیم شوندگان خدایم، کدام کس بهتر و نیکو گفتارتر است؟ (۳۳)

هدف من رسیدن به روزی است که مخلوقات خداوند در چهار چوب یک دین و یک امت تنها  خدا را بپرستند. هدف من این است که حقیقت را به صورتیکه آن را دیده و شخصا تجربه کرده ام برای روشن شدن تاریخ  بیان کنم.  هدف من ایجاد صلح است.

نوع رابطه ایران با امریکا در گذشته  به صورت نسبی  نوکری بوده ، در حال حاضر به صورت نسبی دشمنی است و من خواستار ایجاد  دوستی هستم . حضرت عیسی می فرماید “خوشا بحال  افرادی که صلح ایجاد میکنند که آنها به لقب  فرزندان خداوند خوانده خواهند شد.”

در زندگی تا زمانیکه به بحث این مقاله میرسیم  و در رابطه به بحث این مقاله  چه کرده ام.

بشکر و لطف خداوند بعد از اتمام تحصیلات در رشته اقتصاد، تا  انقلاب ۵۷ به اموری همچون تدریس در دانشکاه ملی ،سرپرست امور دانشجویان ، عضو نمایندگان ایران در بازار مشترک، معاون مدرسه عالی شمیران و پس از خارج شدن از امور دانشگاهی رئیس  هیت مدیره شرکت توسعه کن ، مدیر عامل شرکت ای پی سیستم در ایران و مشاور شرکت ادرین ولکر مشغول  بودم. در زمان انقلاب رابط میان آیت الله شریعتمداری و شاه بودم و قرار بود به پیشنهاد آیت الله شریعتمداری (شاه با آن موافقت کرد) حزب اسلامی را تاسیس کرده و رئیس آن باشم که سرعت پیروزی انقلاب فرصت این کار را نداد. بعد از انقلاب با شاه در غربت یار، همراه، مشاور، معتمد، غمگسار  و رابط شاه  با تیمسار اویسی، هوشنگ انصاری، شاهپور بختیار، ملک حسین و سعودی ها بودم و تا زمان فوت شاه در جهت باز گشت به ایران با هم همیار بودیم. بعد از خروج از ایران شرکت توسعه مدینه را تاسیس و رئیس هیت مدیره آن بودم.

 

به شکر خداوند در سال ١٩٨١ آقاى رضاى پهلوى از من (در کأخ قبه در قاهره) تقاضاى همکارى کرد که به او گفتم به غیر از خداوند اربابى نمی شناسم و تنها رییس و ارباب من خداست . تا روزى که راه خدا را برود مانند یک برادر با او خواهم بود روزى هم که خلاف این باشد با او می جنگم، شاهزاده چنان تحت تأثیر قرار گرفت که گریه کرد و پس از پذیرفتن آنچه گفته بودم همکارى ما آغاز شد.  دو کتاب من و خاندان پهلوى  و من و رضا را در این رابطه عرضه کرده ام. ایشان در سال ١٩٨٩ میلادى به صورتى که شرح خواهم داد به من حمله کرد. در طول همکاری من با رضا پهلوی من رئیس هیت مدیره بانک “میدکانتیننتال” و شرکت “یورو امریکن پترولیم” و مدیر عامل “بنیاد محمد”  نیز بودم.