نجات ورشکستگی از جیب مردم!
نجات ورشکستگی از جیب مردم!
اینکه از دیر باز در کشور عزیز ما مردم عزیز تر ما تاوان بی لیاقتی مدیران را پرداخت میکرده اند که اصلا عجیب نیست.

به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد اینکه هر جا بانکها و بیمه ها و صندوقها کسری پیدا میکنند ناخود آگاه قانونی از غیب به کمکشان می شتابد و از جیب ملت و بیشتر از حصه طبقه ضعیف جامعه کارگران و امثالهم هزینه عدم توانمندی در اداره سازمانها جبران میشود که طبعا یک باید و یک اجبار تلقی میشود ، هم که ابدا بعید نیست و کرارا تجربه شده است. جالب است بدانیم که اخیرا ۳۸ نماینده مجلس  طرحی به نام «اصلاحات پارامتریک قانون تامین اجتماعی» را در مجلس تقدیم هیات رئیسه نموده و دبیر خانه نیز آن را اعلام وصول کرده‌ است تا در زمان مناسب به بررسی و شور و نهایتا به صحن علنی بیاید و  در صورت تصویب آن، حداقل سابقه بیمه برای بازنشستگی  از ۲۰ سال به ۲۵ سال افزایش یابد تا بخشی از کسری صندوق باز نشستگی از جیب باز نشستگان جبران گردد. همچنین درحالی‌ که در گذشته حقوق پایه بازنشستگی براساس ۲ سال پایانی قبل از بازنشستگی مبنای محاسبه واقع میشد، با این طرح میانگین ۲۰ سال  کار مرجع محاسبه واقع شود که  این امر خود منجر به کاهش حقوق باز نشستگان آتی گردد! در عین حال با کمک این طرح ضد کارگری افزایش حق بیمه سهم کارگر از ۷ به ۹ درصد نیز از دیگر مواردی است که در این طرح  بعنوان پیشنهاد در جهت افزایش توانمندی صندوقها آمده است.  متاسفانه مناسبات فکری این پیشنهاد دهندگان برای به تصویب رساندن این طرح خصوصا این ۳۸ نفر این است که نا کارامدی مدیران و احتمالا فساد ساختاری و حیف و شاید میل ها با این پیشنهاد ها جبران گردد. هیچ مرجعی که بتواند فرایند اداره شرکتهای زیر مجموعه این صندوقها را تفحص نماید وجود ندارد و حتی اگر وجود داشته باشد هم  این شرکتها از موضع قدرت از ایشان تمکین نمیکنند. این شرکتها نوعا استعداد خاصه خرجی های دولتی از قبیل سابقه سازیهای کذب و دروغ عوامل مورد حمایت در گذشته و بازنشستگی های تحمیل شده، تحمیل حق بیمه مشاغل مستثنی شده توسط دولت ها.  واقع شدن در حریم حیاط خلوت  طرح تحول سلامت و از همه فاجعه بار تر تسهیل کننده روابط دور از انصاف نمایندگان بوده و هستند. و این پیشنهاد ۳۸ نفره خود دال بر حمایت برخی نمایندگان از این نوع صندوقهاست. نظام جمهوری اسلامی ایران در نهاد خود مصمم بوده است در ایرا با تحقق انقلاب مقدس اسلامی ایجاد استقلال ساختاری بوده و ورود بیگانه برای دخالت در حوزه تصمیمات سیاسی اقتصادی اجتماعی فرهنگی را غیر ممکن نماید که میتوان گفت در این تمر تا بیش از ۷۰ درصد موفق بوده است اما در حوزه ایجاد عدالت و یا حتی ایجاد حس عذالت در میان قاطبه مردم  کاملا ناموفق بوده است و ضمنا در حوزه رفع تبعیض نه تنها موفق نبوده بلکه کاملا وارونه عمل نموده و تبعیض پایدار به کمک تصمیمات غیر منصفانه در همه سطوح بیداد میکند. از این ۳ فرایند که بگذریم بنای بر انقلاب رفع محرومیت از همه سطوخ و فقر زدایی از شعار های کلیدی انقلاب بوده است حال آنکه امروزه بستر زدایش فقر نه تنها فراهم نیست بلکه شاهد فقیر تر شدن مردم در همه جغرافیای ایران هستیم و تصمیم به جبران تاوان ناتوانی مدیریت بیمه ها و صندوقها از این جمله اند. بار افزایش هزینه زندگی که از جانب دولت و من تبع آن به ملت تحمیل میشود فی الواقع کمر شکن می نماید. باید پرسید این بلیه تا کی و تا کجا ادامه دارد؟ نکند خدای ناکرده دستی در تدارک ایجادفشار طاقت فرسا بر مردم و شوراندن ایشان علیه نظام اسلامی بوده باشد؟ نکند جوهر این تصمیمات ناتوانی مدیریت بر اقتصاد نبوده و بنیان اصلی ان از شاکله ای سیاسی برخوردار باشد؟ که اگر باشد مردم ما آن را با هوشمندی و بنفع غربالگری ناسره های انقلاب شناسایی و افشا و مجازات خواهند نمود. والسلام

حمید رضا نقاشیان