به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد هاشمی که بود و چه کرد؟ این سوالی بود که خیلی از مردم هنوز هم به آن فکر میکنند، هنوز هم که هنوز است او را درست نشناخته و درکش نکرده اند. اینکه هاشمی خائن بود یا خادم ، معلوم نیست.اینکه چرا پشت هر ماجرای بوداری هاشمی بود، معلوم نیست . اینکه هاشمی چرا با اینکه اسلحه کشتن حسن علی منصور را تهیه کرده بودو برای این کار زندان نمایشی رفت خود ابهام زاست. اینکه هاشمی رفسنجانی پشت ماجرای میکونوس بود و علی فلاحیان را اداره میکرد هنوز محل سوال بسیاری است. اینکه قتل های زنجیره ای را هاشمی اداره کرده و مقصود او چه بوده هنوز در ابهام است. اینکه در جریان ایران گیت چرا به محاکمه و اعدام مهدی هاشمی سرعت داد کمی محل ابهام است و اینکه در جریان ۹۰ نفری که در مجلس علیه او قیام نموده و موجب شد حضرت امام رحمت الله علیه ایشان را توبیخ نماید هم نقش هاشمی و احمد آقای خمینی واضح نیست؟ حالا بعد ازرفتار های موجود سیاسی اقتصادی در دولت حسن روحانی به اعتبار جنس رفتار ها میتوان گفت شاید برایمان تازگی داشته باشد وقتی بدانیم هاشمی بعد از انقلاب پایه گذار لیبرالیسم در ایران بوده است ، تازه فهمیدیم منظور هاشمی در اولین جلسه رای اعتماد وزرا در سال۶۸ چه بود! که به او مجلسیان ایراد کردند که کابینه شما سیاسی وانقلابی نیست و او پاسخ داد که : « اگر سیاسی و انقلابی میخواهید من هستم به وزرا کار نداشته باشید». او با این کار لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی را در ایران تئوریزه کرد ، وزرای تکنوکراتی که اکثرا بویی از انقلاب نبرده بودند و اغلبشان در لیست اتهاماتی واقع بودند که درانجمنهای به اصطلاح اسلامی توسط نفوذ و یارگیری انگلستان به خدمت گرفته شده اند، قرار داشتند و برای مثلا پیشرفت ایران دست به کار شدند و محصول رفتار مدیریتی ایشان تولید اقتصادی لیبرالیستی با تورم (۴۹٪) پس از انقلاب بود و بد تر از همه بانکداری ربوی و ربا در ربای خصوصی و ایجاد فاصله طبقاتی (ضریب جینی )با نرخ بیش از ۲۴ برابر را دامن زدند. امروز به وضوح روشن شده که وزرا و نمایندگانی که هاشمی معرفی کرد پایه گذار کاخ نشینی شدند چنان که هاشمی در کتاب خاطراتش ذکر کرد مسولین دیگر پیکان نمیخواهند و بنز میخواهند ، آقای بهزاد نبوی را مأمور کردم به آنها پاترول بدهند و بعد از آن بود که ضریب جینی یا همان شاخص نابرابری اقتصادی به بالاترین سطح خود پس از انقلاب رسید ، اما کسی حق اعتراض نداشت چون هاشمی حق اعتراض را با قوانین مختلف از مردم گرفت امیر حسین اسفندیاری در کانال آن سوی سیاست چه منطقی نوشته بود که با پیاده سازی اقتصاد آزاد آدام اسمیت مفاهیمی چون ، لوکس رفتاری ، یقه سفیدها ، رانت ، فساد ،ویژه سازی ، خط ویژه ، جایگاه ویژه و آقازادگی را به ادبیات کشور افزود تا موانع بین مردم و مسولین بیشتر شود، هاشمی پایه گذار بدهی ایران ، هاشمی پدر تفکر سازش ، مخترع نگاه ذلت بار ومتخصص جذب جریانهای فاسد بود ، هاشمی قاتل امام بود (جام زهر)، هاشمی سوء قصد کننده به جان رهبری بود(برجام) . هاشمی ازابتدای انقلاب رویای قدرت را در سر داشت و حتی حاضر به تقسیم آن شد(شورایی شدن رهبری) تا با سازش با غرب از چالش ها عبورکند ، سازشی که در هر ۸ بار همفکران هاشمی و خود او دنبال کردند پایانی چون رو سیاهی نداشت ، اما هاشمی را نه در آب بلکه در رویایش غرق کرده بودند هاشمی پس از ۵۸ غرق در رویای ژاپن شده بود غرق در پیشرفت اروپا غرق در ساختمان ها و زندگی سیاستمداران آمریکا ، هاشمی بهرمانی سال ۹۵ قبل از غرق شدن دراستخر فرح در استخر آرزوهایش غرق شده بود و پس از آن این هاشمی رفسنجانی بود که جای هاشمی بهرمانی را می‌گرفت تا این بار با کمک حلقه کیان و همفکرانشان لیبرالیسم را به فرهنگ ایرانی اسلامی و انقلابی ایرانیان تزریق کند با این انگیزه که مسائل اجتماعی کشور متحول شود ، با نفوذ در حوزه علمیه ، روحانیت را از مسیر اصلی خود منحرف کردند که به تعبیر نویسنده اکثر مشکلات اجتماعی کشور به خاطر حوزه علمیه منحرف است ، همان طور که امام بزرگوار فرمودند اگر حوزه علمیه درست شود ایران درست میشود. نمیشود به مشکلی از مشکلات کشور نگاه کرد و ردپای هاشمی و همفکرانش را در آن ندید ، و این باعث شد تا رهبرمان بر جنازه اش اعتراف به دیدن خوبی ننموده و برای او چندین بار العفو بخوانند.
والسلام
حمید رضا نقاشیان
