هنرمند بی ریشه جز هرزه نیست
به گزارش واحد تحلیلی پایگاه خبری صبح اقتصاد در ترجمهی داستان «شبکه دجله» عراق داستانی را نقل می کنند که این منطقه از جهان سالیانی است که با آن بعنوان دردی اجتماعی به نام خیانت دست به گریبان است. هرچه بیشتر در تاریخ ایران غور میکنی بیشتر به اطرافیان خائنی بر میخوری که مصداق عینی این داستان شبکه دجله اند «می گویند در زمان اشغال عراق توسط نیروهای انگلیسی، ژنرال «سانی مود انگلیسی» از یکی از مناطق کوهستانی در عراق بازدید میکرد. در خلال بازدید خود، چوپانی را مشاهده کرد که با سگش به بازی مشغول بود، ایستاد و دقایقی این چوپان و آن سگ را نظاره کرد. سپس به مترجمی که همراه خود داشت گفت برو به این چوپان بگو که ژنرال سانی میگوید که اگر این سگ گلهات را سر ببُری یک سکه پوند انگلیسی (لیره استرلینگ پول رایج انگلستان ) به تو میدهم ! (چوپان با یک لیره استرلینگ انگلیسی میتوانست نصف گله گوسفند بخرد!) چوپان هم بی درنگ سگ را گرفت و آن را سر برید! آنگاه ژنرال به چوپان گفت اگر این سگ را سلاخی کنی، یک پوند دیگر هم به تو میدهم. چوپان هم پوند استرلینگ دوم را گرفت و سگ را سلاخی کرد! سپس ژنرال به چوپان گفت این پوند استرلینگ سومی را هم بگیر و این سگ را تکه تکه کن! چوپان پوند سوم را گرفت و سگ گله را تکه تکه کرد! ژنرال با نظاره این تبعیت چوپان با لبخندی سر به زیر انداخت و به راه افتاد، چوپان که به طمع پول بیشتر افتاده بود بدون اینکه متوجه این موضوع باشد که ژنرال از این سخاوت مندی چه سودی خواهد برد، به دنبال او دوید و گفت اگر پوند چهارمی را به من بدهی، من این سگ را خواهم پخت! ژنرال سانی مود که هنوز لبخند خود را به لب حفظ کرده بود در پاسخ درخواست چوپان گفت: نه! من میخواستم که آداب و رفتارهای مردم این مرز و بوم را ببینم! که دیدم و آنچه لازم بود دستگیرم شد. تو بخاطر سه پوند حاضر شدی که این سگ گلهات را که رفیق تو و حامی گله ی توست سر ببری، و سلاخی کنی، و آن را تکه تکه کنی، و اگر پوند چهارمی را به تو می دادم، حتی آنرا می پختی! آنگاه زنرال سانی مود رو به سوی نظامیان همراهش کرد و گفت:«مادامی که از این نمونه چوپانها در این کشور وجود داشته باشند، شما نگران هیچ چیز نباشید!…» کنایه از اینکه این مردم با رقم کمی خریده میشوند و دست از علایق و حتی ناموس خود برمیدارند و تا زمانی که مردمی این چنین در این منطقه باشند بیش از آنکه روی سلاح خود تکیه کنیم روی پول و هزینه برای خریدن این نوع چوپانها تکیه خواهیم نمود. فی الواقع این داستان مرا به یاد مصاحبه فالاچی خبر نگار ایتالیایی با چرچیل انداخت که پرسیده بود آفتاب در سرزمینهای بریتانیا غروب نمیکند ، کنایه از اینکه شما در همه جا سیطره قدرت خود را پهن کرده اید اکنون چرا حریف این کشور کوچک همسایه خود ایرلند نمیشوید؟ و پاسخ چرچیل خیلی جذاب بود که گفته بود: «ما برای حکومت در جهان به عواملی خائن و مردمی جاهل تکیه میکنیم، در ایرلند اما این دو پدیده یافت نمیشوند». امروز جدای از خائنینی که اقتصاد این کشور را به پایه فقیر کردن مردم سوق داده اند خائنینی دیگر که عرصه سیما و فیلم این کشور میدان رشد و بالندگی و شهرتشان شده برای همراهی با دشمن در مقابل عظمت این ملت ایستاده اند و فکر میکنند با اعتصاب و نپیوستن به جشنواره فجر زیانی متوجه نظام میشود. اولا باید گفت جنس بی ملاکی اینان روزی نظام جمهوری اسلامی و مردم را به دو راهی حذف و غربالگری این تفاله های هنرمندنمای بی ریشه می کشانید و خوشا به حال مردم و نظام که امروز این امر بدست خودشان انجام شد. و در ثانی روزی در خط دوم این دو راهی جریان فاسد فراماسونیسم فرهنگی که از ابتدا بر سر دوراهی ها با نظام درگیر میشد افشا میگردید و آن افشای راز امروز بدست خودشان صورت افشا گرفت. نداشتن ریشه یک منش است همراه انسان میدود و آن زمان که بدان ببالی از تو نقاب بر می کند و هویت تورا افشا میکند. این ابتکار تاریخ است. این فلسفه تقابل خیر و شر است. اینکه بدانیم وللحق دوله و للباطل جوله حاوی همین مصداق است. جنس باطل ، فساد انگیز و افشا شدنی و دیر تر یا زود تر تعفنش برملا شدنی . بی دلیل نیست که گفته اند: « ضمیر هنرمند در لرزه نیست * هنر مند بی ریشه جز هرزه نیست» . والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد