پیر، پیر است گرچه شیر بود
پیر، پیر است گرچه شیر بود

  آقای اکبر هاشمی رفسنجانی قبل از انقلاب یک جمع آوری جالب از زندگی و خاطرات امیر کبیر دارند که واقعا آن زمان در نوع خود بی نظیر بود. وقتی این کتاب را بر میداشتی تا تورقی ویا مطالعه ای بکنی، تا خسته نمیشدی نمیتوانستی آنرا زمین بگذاری چرا که هم قلم شیوا بود و […]

 

آقای اکبر هاشمی رفسنجانی قبل از انقلاب یک جمع آوری جالب از زندگی و خاطرات امیر کبیر دارند که واقعا آن زمان در نوع خود بی نظیر بود.
وقتی این کتاب را بر میداشتی تا تورقی ویا مطالعه ای بکنی، تا خسته نمیشدی نمیتوانستی آنرا زمین بگذاری چرا که هم قلم شیوا بود و هم انتخاب موضوع به روز بود و هم سخن از زبان مخاطب گفته شده بود.
ایشان از زمانی که به جانشینی امام جمعه در تهران منصوب شدند، مبحث عدالت اجتماعی در اسلام را در خطبه های اول خود به بحث گذاشتند که هم بحث مهمی بود وهم مخاطب عام و خاص داشت و جلوه هایی از تلقیات و نمود های روایی در اسلام حکومتی را ارائه مینمود و موجب انگیزه برای اهل تحقیق و تفحص و در عین حال امید متکی به تدبیر میگردید.
در تمام دوره ی ریاست جمهوری خود فقط سخن از ساختن و رفاه اجتماعی میگفتند، تا جایی که خانواده و اطرافیان لقب سردار سازندگی به ایشان داده و تبلیغات مفصلی روی این وجه تسمیه انجام شد که تا حدودی هم جا افتاد والبته انتخاب افراد و نگاه ایشان به ساختن بدون توجه به مبانی انقلاب آن روزها هم محل انتقاد بود.
اما ایشان در فضای دو دوره انتخاب محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری ابتدا ساز مخالف با دولت را کوک و رفته رفته این ساز مخالف تبدیل به ساز مخالف با انقلاب گردید و متاسفانه انتخاب دولت تدبیر و امید هم ایشان را به مواضع همسو با انقلاب و به عبارتی موضع امید آفرین برای انقلاب و ملت و تدبیر و حکمت، عودت نداد و این موضوع که ایشان هم در اصفهان و هم در مازندران علیه دولت و ملت سوریه پا ی خود را از مواضع نابحق و دروغ و جریان سازی دولت اوباما و دولتهای فرانسه و انگلیس در همراهی با اوباما، فراتر گذاشته و حکم به محکومیت دولت سوریه داده اند، محل تعجب و اِن قلت جدی است.
واقعاً آقای هاشمی را چه میشود؟
آیا سخنان ایشان را ریشه دار ندانیم و معتقد به نوعی گله و اعتراض به مواضع انقلاب بدانیم؟
در این صورت ایشان با این مواضع تیشه به ریشه ی دولت تدبیر و امید که تازه نفس و با برنامه پا به پذیرش مسئولیت نهاده و در مقابل هزارها معضل و مشکل جدی قرارگرفته، زده اند، چرا که اظهارات ایشان صد درصد مخالف مواضع رسمی دولت نوپای جمهوری اسلامی است، و از یک حامی جدی این دولت، اتخاذ مواضع، علیه دولت بعید است!!!

اما اگر اظهارات ایشان علیه دولتِ مظلوم و وفادار به انقلاب اسلامی و در موضعِ مقاومتِ بشّار اسد را جدی و ریشه دار و از منظر مطالعه وتدبیر تلقی کنیم، از دو حال خارج نیست.

حالت اول اینکه ایشان از منظر یک استراتژیست به دولت تدبیر و امید خط سیاسی میدهند که مسیرش را تغییر داده و به مسیر خواست و مورد اتکای غرب برود و مواضع غرب را تایید و از مبانی تعریف شده در نظام که مبنی بر مقاومت در مقابل زور و تجاوز و دروغ است، فاصله بگیرد که در این صورت این دولت نیامده خواهد رفت. چرا که ملت و نهاد برآمده از ملت یعنی مجلس و نهایتاً مقام معظم رهبری حتی یک هفته هم دولتی را که با منویات و اصول امام (ره) سازگار نباشد تحمل نخواند نمود. و اگر عدم توجه دولتِ به اصطلاح سازندگی ایشان و یا دولت به اصطلاح اصلاحات، به مواضع رسمی نظام و امام تحمل شد، علت ضرورت در زمان بود و امروز کشور و نظام آن دوره را پشت سر نهاده و در شُرف گذار از یک گردنه ای پرپیچ و خم و شدیدا شیب دار قرار دارد و طبعاً مخالف خوانی با این اصول در این شرائط حساس را برنخواهد تافت.
حالت دوم اینکه جناب ایشان از مبارزه و مقاومت خسته شده و همانند شیخ حسینعلی منتظری اصل انقلاب و راه طی شده را خلاف مسیر تفکر دین و اسلام دریافته و منطق غرب را برای ادامه وبقای حکومت موافق با مصلحت دانسته و خواستار دست برداشتن از اصول گرائی و پیوستن به صف سبزی ها شده باشند؟ که بسیار بعید است.
بعید است زیرا ایشان رئیس شورای مصلحت در نظام جمهوری اسلامی هستند و با این موضع اول باید آنجا نباشند و این مسند را واگذار نمایند.
بعید است زیرا ایشان دو دوره رئیس جمهور بوده اند و از مواضع نظام و امام مجدانه و مستدل و بی پیرایه دفاع، حمایت و پیروی نموده اند، پس باید از آن مواضع توبه کنند و راه امروز خود را بحق بدانند.
بعید است زیرا ایشان دوره هائی متمادی نماینده ی ملت و رئیس مجلس بوده اند و طبعا مردم به مواضع آن روز ایشان توجه و ایشان را به وکالت برگزیده اند، و هرگز آن مردم با این مواضع ایشان را وکیل نمیکردند و طبعا این تغییر موضع محل سئوال مردم واقع خواهد شد.
بعید است زیرا آقای هاشمی رفسنجانی سی وچند سال در نظام اسلامی متکی به مکتوبات و مواضع قبل از انقلاب خود در جهت حمایت از فلسطین و مقاومت، مسئولیت داشته و مردم را به این راه و این هزینه عظیم مادی و معنوی و انسانی کشانده اند.
بعید است زیرا ایشان بیش از هر کس دیگری تجربه سیاسی و انقلابی داشته و شرائط را بخوبی درک میکنند و از همه بیشتر به این موضوع واقفند که اگر آمریکا اشتباه مقدر خود در سوریه را تحقق دهد و این حمله ولو کوتاه و از سر تنبیه صورت پذیرد، چیزی به نام تل آویو و اسرائیل روی کره زمین باقی نخواهد ماند و این همان تحقق کلام امام (ره) است، که همه منتظرش بوده و هستیم.
آقای هاشمی میدانند که این جریان به آخر خط نزدیک است و نگران جنگ بزرگ موعود در منطقه اند.
آقای هاشمی در اطرافشان عناصر جهادی ندارند و همین امر و بعلاوه سن ایشان موجب شده است ، این عمق از نگرانی مواضع ایشان را به شبهه برده باشد.
آقای هاشمی پیر دیر سیاست و حکمت و مصلحت اند و یقیناً تدبیرو آرزومیکنند اسرائیل بدون جنگ نابود شود و این البته تدبیر بدی نیست اما کمی محتاطانه است.
نکند آقای هاشمی به دلیل سنّی عافیت طلب شده باشند که البته سنّ در مواضع و توان انسان بی تاثیر نیست.
پدرم یک دو بیتی شعراز حفظ داشتند و دایم در دوره ی مسن شدنشان آنرا زمزمه میکردند که:
در جوانی به خویش میگفتم،
شیر، شیر است، گرچه پیر بود
چون به پیری رسیده دانستم،
پیر، پیر است، گرچه شیر بود.

والسلام