تحلیلی بر پیروزی بزرگ جریان مقاومت در انتخابات لبنان
تحلیلی بر پیروزی بزرگ جریان مقاومت در انتخابات لبنان

تحلیلگر ارشد مسائل منطقه  به بررسی انتخابات لبنان و پیروزی بزرگ مقاومت در این آوردگاه پرداخت. سعید غفاری در ابتدا عنوان کرد: فعالیت دولت و نهادهای قدرت در لبنان برمبنای تقسیم طایفه ای است. براین اساس ریاست جمهوری سهم مسیحیان، نخست وزیری در دست یک مسلمان سنی و ریاست پارلمان متعلق به یک مسلمان شیعه […]

تحلیلگر ارشد مسائل منطقه  به بررسی انتخابات لبنان و پیروزی بزرگ مقاومت در این آوردگاه پرداخت. سعید غفاری در ابتدا عنوان کرد: فعالیت دولت و نهادهای قدرت در لبنان برمبنای تقسیم طایفه ای است. براین اساس ریاست جمهوری سهم مسیحیان، نخست وزیری در دست یک مسلمان سنی و ریاست پارلمان متعلق به یک مسلمان شیعه است. لبنان ۱۲۸ کرسی پارلمانی دارد که به طور برابر میان نمایندگان مسیحی و همینطور نمایندگان بخش های مسلمان که هر یک تعداد معینی کرسی دارند تقسیم شده است.در دهه‌های گذشته اختلال در این توازن قدرت در لبنان منجر به خشونت شده که بدترین آن مربوط به جنگ داخلی لبنان از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ است که در آن بسیاری از احزاب و سیاستمداران مطرح فعلی در لبنان شرکت داشتند.بر این مبنا “توازن ” کلیدواژه اصلی توزیع قدرت در ساختار سیاسی لبنان است.

وی در خصوص فضای انتخاباتی حاکم بر لبنان و نتایج انتخابات اظهار داشت : واقعیت آن است که نتایج انتخابات پارلمانی لبنان محیط سیاسی این کشور را با توجه به نکات پیش گفته با تغییرات آشکار و متفاوتی مواجه نمود و فضای سنتی حاکم برآن را به چالش کشید.ماههای منتهی به برگزاری انتخابات پارلمانی در لبنان به خصوص پس از استعفای اجباری سعد حریری در عربستان ،شرایط را به گونه ای رقم زد تا صحنه منازعه میان ایران و عربستان تلقی شود. در این میان همراهی سفارت امارات در لبنان و کمکهای آمریکا به این جریان از عوامل تقویت کننده این منازعه بود. زمینه و گستره این فضاسازی از یک سو در طرح و انتشار شعارهای تحریک کننده بر ضد حزب الله بود و از سوی دیگر حمایت مالی آشکار از گروه های شیعه که منتقد حزب الله بودند را شامل می شد.اما شرایط به گونه ای پیش رفت که هزینه های انجام شده و طرح و نقشه های عربی – آمریکایی سبب شکل گیری محیطی متضاد با خواسته های آنها شد.
غفاری در خصوص وضعیت سعد الدین حریری و جریان حامی وی گفت : به طور مشخص استعفای اجباری سعد حریری در عربستان پیش از انتخابات پارلمانی سرآغاز شکافی معنادار در داخل حزب المستقبل شد.در آن زمان این گمانه مطرح گردید که عربستان احتمالا با حذف حریری بدنبال آن است تا فرد دیگری از اهل سنت(جریان ۱۴ مارس) را جایگزین وی به عنوان نخست وزیر نماید. از جمله اسامی که همان وقت مطرح شد اشرف ریفی بود.در شهر طرابلس که بلحاظ جغرافیایی و جمعیتی یکی ازمراکز قدرت نمایی این حزب محسوب می شود؛ اشرف ریفی و نجیب میقاتی خارج از ائتلاف المستقبل و سعد حریری و به صورت مستقل برای پارلمان خود را کاندید کردند.

این رقابت در نهایت به حذف اشرف ریفی متحد افراطی عربستان و دشمن مقاومت و پیروزی محکم نجیب میقاتی همپیمان محور مقاومت انجامید. با توجه به شکاف بوجود آمده فراکسیون المستقبل از این پس به جریان المستقبل اختصاص نخواهد داشت بلکه فراکسیون رهبری حریری خواهد بود که تنها نماینده اهل ‌سنت در لبنان نیست. درواقع سعد حریری را دیگر نمی توان تنها نماینده طایفه سنی‌های لبنان و شهرهای مهم آنها دانست.همچنین او دیگر نمی تواند ادعای رهبری گروه‌های سیاسی وابسته به محور آمریکا-سعودی در لبنان را داشته باشد. همچنین نتایج حاصل از این انتخابات اسامی افرادی مانند اسامه سعد ، عبدالرحیم مراد و نجیب میقاتی را که در مقابل سعد حریری به پارلمان راه یافتند، را به عنوان گزینه های دیگر نخست وزیری در لبنان مطرح کرد. باقیمانده شخصیت‌های مسیحی و احزاب کوچک جبهه ۱۴ مارس(مورد حمایت عربستان) از جنوب تا جبل، شمال، بیروت و بقاع دچار شکست همه‌جانبه شدند.

وی در خصوص رشد آرای حزب قوات لبنان به رهبری سمیر جعجع نیز اظهار داشت :حزب قوات لبنان به رهبری سمیر جعجع با پیروزی در ۱۳ حوزه انتخاباتی هم اکنون به تشکیل فراکسیون پارلمانی متشکل از پانزده نماینده نزدیک شده است. در تحلیل چرایی رشد این حزب می توان گفت استفاده از گفتمان طایفه ای به‌کار گرفته شده رقیبان و نیز ایده آشتی با جریان ملی آزاد که امکان ورود قوات به مناطقی که تا پیش از این قابل نفوذ نبود را بوجود آورد، از عواملی بودند که در این انتخابات به پیروزی قوات کمک کردند.به نظر می رسد سعد حریری و جریان ملی آزاد از این پس مشکل بتوانند قوات لبنان و سمیر جعجع را در تشکیل هرگونه دولتی نادیده بگیرند.

غفاری ضمن اشاره به تلاش آمریکا و عربستان سعودی در حمایت از جریانهای شیعی مخالف حزب الله تاکید کرد : آراء ناچیزی که در حوزه‌های جنوب ، بقاع و جبل لبنان نصیب رقیبان شیعی حزب امل و حزب‌الله شد، نشان می‌دهد که نمی‌توان از وجود گروه های اپوزیسیون جدی در میان طایفه شیعیان لبنان سخن گفت. حجم زیادی از آراء که در صندوق رأی در بیروت به‌ نفع حزب‌الله و امل ریخته شد برخلاف ادعای رقیبان و مخصوصاً جریان مستقبل، از حضور مؤثر و قدرتمند این دو حزب در پایتخت خبر می‌دهد.

وی در خصوص وضعیت سیاسی ولید جنبلاط نیز گفت: ولید جنبلاط نیز با مدیریت تهدیدهایی که با آن مواجه بود ،توانست جایگاهش را مستحکم حفظ کند. وی نه تنها توانست نفوذ فرا طایفه‌ای خود را حفظ و سهمیه سنی و مسیحی خویش را حفظ کند بلکه توانست در برابر جوسازی‌های جریان ملی آزاد علیه موقعیت دروزی ها بایستد. این همه زمینه ای شد تا ترمیم رابطه با نبیه بری و حزب‌الله را ادامه دهد؛ موضوعی که بر آینده جنبلاط تأثیر مثبتی را به همراه خواهد داشت. جریان ملی آزاد به رهبری میشل عون نیز نتوانست موجودیت خود را در شمال آنگونه که انتظار می‌رفت تحکیم ببخشد.کاهش موقعیت انتخاباتی جریان ملی آزاد و متقابلاً تحکیم جایگاه قوات لبنان و نیز وضعیت تشکیلات المرده و حزب قومی اجتماعی سوری در میان مسیحیان، معادله جدیدی را ایجاد کرد که از جریان ملی آزاد انحصارنفوذ و موقعیت استثنایی اش را کمرنگ نمود.جبران باسیل وزیر امور خارجه و داماد میشل عون از زمان به قدرت رسیدن عون نشان داده است که بدنبال ایجاد فرصتهای متمایز برای معرفی و تحکیم خودش هست و آرزوی رییس جمهور شدن را در سر می پروراند، هرچند از زمینه ها و مشروعیت و مقبولیت لازم در میان مسیحیان لبنان برخوردار نیست. فعالیتهای تبلیغی برای انتخابات پارلمانی لبنان آزمونی برای شخصیت شناسی وی و درونیات سیاسی اش شد. باسیل با برخی موضع گیریهایش مانند به رسمیت شناختن رژیم اسرائیل ،ابایی ندارد تا خارج از مواضع رسمی فراکسیون اصلاح و تغییر نقش و وزنی متفاوت برای خودش دست و پا کند.

سعید غفاری در پایان اظهار داشت : پیش بینی زود هنگام موفقیت حزب الله و حامیانش پیش از برگزاری انتخابات و هم اکنون تحلیل وضعیت بوجود آمده به گونه ای که لبنان را از این پس مساوی حزب الله قلمداد می نماید را باید نوعی عملیات روانی دانست.برجسته سازی و اغراقی که اهداف دیگری بجز امنیت و ثبات لبنان را دنبال می کند ومی شود آنرا جریان رسانه ای برعلیه استقلال و ثبات لبنان از پس دانست.