چپ و راست دوتیغه از یک قیچی اند
چپ و راست دوتیغه از یک قیچی اند

استاد شهید مرتضی مطهری در تعریف برایند عملی جریان چپ و جریان راست اصطلاح جالبی بکار برده اند که موید همسویی هر دو برای چیدن جریان های نا همسو با آنان است. استاد مطهری حتی در مقوله «پیرامون انقلاب اسلامی در صفحه ۱۲۴»  به اینکه کمونیسم و کاپیتالیسم را دو تیغه یک قیچی هستند و […]

استاد شهید مرتضی مطهری در تعریف برایند عملی جریان چپ و جریان راست اصطلاح جالبی بکار برده اند که موید همسویی هر دو برای چیدن جریان های نا همسو با آنان است.

استاد مطهری حتی در مقوله «پیرامون انقلاب اسلامی در صفحه ۱۲۴»  به اینکه کمونیسم و کاپیتالیسم را دو تیغه یک قیچی هستند و خمیرمایه اصلی تمدّن غرب را مادی گری و تجاوز طلبی می داند که زیرپرچم آزادی و مدنیّت خود را پنهان کرده است.اشاره نموده اند ، میفرماید که غرب بر بنیانی جای پای خود را استوار ساخته که جز به منافع خود به چیزی نمی اندیشد. اگر دیروز بی محابا سرزمین دیگران را اشغال می کرد امروز با تیغ آزادی و مدنیّت مردم را سر می برد.

غرب استعمارگر،  آزادی را برای خود می خواهد نه برای دیگران.استاد با اشاره به جنایتهای مدعیان حقوق بشر فرانسوی در الجزائر و وحشی گریهای امریکا در ویتنام نوشته است: ژرژ بیدو که زمانی خودش رهبر سوسیالیستهای فرانسه بود وقتی که خواستند به الجزائر استقلال بدهند آمد جزو سازمانهای آدمکشی قرار گرفت که چرا به اینها استقلال می دهید….( خورشید دین هرگز غروب نمی کند شهید مطهری مجموعه آثار جلد سوم صفحه ۴۰۰ ) در یک نگاه دیگر تئوری دیگری وجود دارد که آنرا تئوری نعل اسب می نامند و تا حدودی فرایند همسویی دو جریان چپ و راست را در مواجهه با سئوالات جدی بشر در فرایند خلقت و نداشتن پاسخ بهم نزدیک میکند.. در سیاست هم تئوری نعل اسب میگوید اندیشه چپ افراطی و راست افراطی از نظر شباهت نظرات به همدیگر نزدیک تر میشوند.

این نظریه پیوستگی نظرات سیاسی را به جای یک خط صاف شبیه یک نعل اسب فرض میکند که در دو انتهای این نعل چپ و راست افراطی هستند.

جوزف یوف کارشناس سیاسی و روزنامه نگار آلمانی در سال ۲۰۰۸  و بعد از بحران اقتصادی فراگیر در اروپا  مینویسد:

«آیا جهانی شدن از تاریکی میگذرد؟ شورش خزنده علیه جهانی شدن پیش از بحران سال ۲۰۰۸ بود. در همه جای غرب پوپولیسم شروع به نشان دادن صورت وحشتناک خود کرد.

دو نمونه دراماتیک آلمان و اتریش بودند که با پیام انزواطلبی بزرگ شدند. در آلمان این پوپولیسم چپ بود و در اتریش گروهی احزاب راست گرا. چپ و راست با هم یک بار دیگر تئوری نعل اسبی را نشان دادند،

در این تئوری بحث در حوزه عمکرد آهن است که هرچه خم میشود شباحت دو انتهای آن به یکدیگر را بیشتر مشاهده میکنیم.»

امروز در آمریکا هم وضعیتی تقریباً همگام با این نظریه در حال وقوع است که در سمت چپ افراطی گروه هایی مثل آنتی فا با گروه های در راست افراطی مثل کو کلاکس کلان شباهت های بسیاری دارند. شاید مهم ترین دلیل این شباهت در این باشد که افراط و قطعیت در نظر همواره یک چیز است و افراد با اسم ها و نظرات مختلف همین ایده را فریاد میزنند جدا از این که از دهان آنها چه چیزی بیرون می آید آنها میگویند: “من درست میگویم و مخالف من غلط”. آنها استدلالی منطقی ندارند و تنها اقدام به چنگ اندازی به احساسات و عواطف مردم میکنند تا خود را درست جلوه دهند.  زمانی که شما به جای دلیل به احساسات روی آوردید و در مقابل دلیل عصبانی شدید. شما هم احتمالاً در معرض افراطی شدن هستید. اگر از مخالفان افراطی خودتان خوشتان نمی آید این که خود نیز شبیه آنها شوید شاید برایتان به اندازه کافی ترسناک باشد که از افراط دوری کنید.مقوله تحزب و راستی نمایی در بستر چنگ اندازی به قدرت در بسیاری از کشور ها نمونه این دو واژه «قیچی» و « نعل اسب» عمل میکنند یکی اهداف پنهان اربابان خود را درغالب اصلاح طلبی و دیگری همان شیوه را در اعمال نظرات اربابان دیگری در قالب عدالت و توسعه بیان میکند که از هر دو باید ترسید. راه نجات ملتها استقلال اندیشه از وابستگی به دیگران است . والسلام

حمید رضا نقاشیان