مأموران هنگامیکه قصد گشودن در اتاق را داشتند بوی تعفن ناشی از متلاشی شدن جسد سراسر خانه را فرا گرفت و تمام دیوارهای اتاق خواب از خون رنگین بود. اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپاقرصی» داشته و از دهههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از […]
مأموران هنگامیکه قصد گشودن در اتاق را داشتند بوی تعفن ناشی از متلاشی شدن جسد سراسر خانه را فرا گرفت و تمام دیوارهای اتاق خواب از خون رنگین بود.
اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپاقرصی» داشته و از دهههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند.
اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هرروزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صفحه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست.
برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته بهسراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه ۵۰ رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پروندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام (بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم.
در ادامه به بازخوانی حوادث و وقایع جنایی ششم مهر ۱۳۵۵ میپردازیم.
خودکشی به خاطر شکست عشقی
جوان هجده سالهای به خاطر شکست در عشق خود را حلقآویز کرد و مُرد.
ساعت ۹:۳۰ دیروز به مأموران کلانتری ۹ تهران اطلاع داده شد جوانی به نام اکبر، هجده ساله و شاگرد تریکوبافی، در طبقه چهارم پاساژ ادیسون خود را با طناب حلقآویز کرده است.
مأموران به محل حادثه رفتند و پس از مشاهده جسد، جریان را به دادسرای تهران و پزشکی قانونی اطلاع دادند، به دستور دکتر زاهدی؛ بازپرس کشیک، مأموران کلانتری محل وقوع حادثه را مورد رسیدگی قرار دادند و یک نامه در کنار جسد پیدا کردند که در آن مطالبی راجع به ناکامی در عشق و دلسردی از زندگی نوشته شده بود.
در قسمت پایین نامه نیز چند بیت شعر عاشقانه آمده بود و نامه با همین اشعار به پایان میرسید.
پس از انجام تشریفات لازم، جسد اکبر به اداره پزشکی قانونی انتقال یافت و در حال حاضر پرونده در حال رسیدگی قرار دارد.
قمهکشی در قلعهمرغی
جوان متلکپَران چون با اعتراض برادر دختر مورد علاقهاش روبهرو شد با ضربات قمه به اعتراضات برادر دختر پاسخ داد و او را به سختی مجروح کرد.
حادثه در خزانه قلعهمرغی اتفاق افتاد، راننده یک وانتبار که امیر نام دارد از مدتها مزاحم دختری به نام شهین میشد و همیشه او را تعقیب میکرد و چون با مخالفت دختر مورد علاقه خود روبهرو میشد به او متلک میگفت؛ شهین که از ادامه این وضع خسته شده بود، موضوع مزاحمت راننده وانتبار را با برادرش فریدون در میان گذاشت.
فریدون با شنیدن این حرف به خشم آمد و به قصد اعتراض و ترساندن مزاحم خواهر خود، نزد امیر رفت و او را تهدید کرد که اگر دست از مزاحمتهای خود برندارد، با عکسالعمل شدید او روبهرو خواهد شد.
امیر با شنیدن این حرف از قهوهخانهای که در آن نزدیکی بود، قمهای را همراه خود آورد و با زدن چند ضربه پیاپی به بدن فریدون او را غرق در خون کرد و متواری شد.
بستگان فریدون او را به بیمارستان رساندند و علیه امیر به اتهام قمهکشی شکایتی تسلیم مأموران پاسگاه کلانتری ۱۹ تهران کردند، امیر هماکنون فراری است و مأموران پاسگاه درصدد دستگیری او هستند.
قتل فجیع با ضربات گلدان
مردی به نام ابوالقاسم در یکی از خانههای کرج با ضربات گلدان به قتل رسید.
جریان قتل به اطلاع نیکجو؛ بازپرس شعبه اول دادسرای کرج و دکتر گردیز؛ پزشکی قانونی کرج رسید و این دو در محل حادثه حاضر شدند، مأموران هنگامیکه قصد گشودن در اتاق ابوالقاسم را داشتند بوی تعفن ناشی از متلاشی شدن جسد سراسر خانه را فرا گرفت.
مأموران جسد خونآلود ابوالقاسم که روی تختخواب افتاده بود را هنگامی در اتاق خواب یافتند که تمام دیوارهای اتاق خواب از خون رنگین بود.
با پیدا شدن یک گلدان کریستال خونین در دستشویی ساختمان گفته میشود ابوالقاسم با ضربههای این گلدان به قتل رسیده است.
طبق نظریه پزشکی قانونی کرج، ابوالقاسم در شبهای دوشنبه و یا سهشنبه گذشته براثر ضربههایی که به سرش وارد شده، به قتل رسیده است.
پرونده این قتل تحت رسیدگی قرار گرفت و مأموران فعالیت خود را برای یافتن قاتل یا قاتلان آغاز کردند، جسد ابوالقاسم با نظر پزشکی قانونی کرج به خاک سپرده شد.