یک قطعه از جهنم
یک قطعه از جهنم

  شنیدن خبر تخلیه کامل پادگان اشرف خوشحالم کرد. بعد از خوشحالی بخود آمدم که علت اصلی این خوشحالی چیست؟ در لابلای ذهنم که به کاوش افتاده بود یک تشابه جالب یافتم که بی لطف و مزه نیست و بد نیست به قلم کشیده شود. در سال ١٣۶۴ حقیر هم جزئی کوچک از کادر اجرائی […]

 

شنیدن خبر تخلیه کامل پادگان اشرف خوشحالم کرد.
بعد از خوشحالی بخود آمدم که علت اصلی این خوشحالی چیست؟ در لابلای ذهنم که به کاوش افتاده بود یک تشابه جالب یافتم که بی لطف و مزه نیست و بد نیست به قلم کشیده شود.
در سال ١٣۶۴ حقیر هم جزئی کوچک از کادر اجرائی در وزارت کشورِ زمان آقای ناطق نوری بودم.
در معاونت سیاسی همین وزارتخانه، عباس آخوندی و ابراهیم نبوی، احمد مسجد جامعی و…. معاون و مدیرکل بودند و در حوزه میرکلیِ امور اجتماعی یک کار مطالعاتی جالبی در خصوص فاحشه خانه ی تهران که به “شهرنو” معروف بود انجام شد.
در این مطالعات اول از دید چرائی و علل موجده به موضوع پرداخته بودند و سپس علل و عوامل مبقیه آنرا بررسی کرده بودند و مستندات سیاسی و عوامل اقتصادی و اجتماعی و آثار و ابعاد آن محله ی فساد (یک قطعه از جهنم) را از دید علمی و درعین حال لوازم و ضرورتها و نگاه دین و احکام به تصویر کشیده و عالمانه به موضوع نگاه شده بود و در خاتمه طرحی کاملاًهوشمندانه و عملی برای بی اثرکردن آن در جامعه و نحوه ی بر خورد دین مدارانه و درعین حال انقلابی پیشنهاد شده بود.
یک نسخه از این طرح محضر شریف آقا که در آن زمان مسئولیت ریاست جمهوری را به عهده داشتند، تقدیم شد و یک نسخه به مجلس رفت و چند نسخه هم به دولت رسید تا طرح در کمسیون اجتماعی دولت تصویب و ملزومات بودجه و همراهی در اجرای برچیدن این منطقه فساد لایحه و قانون شود، که نشد.
اینکه چرا نشد، محل بحث حقیر نیست و اینکه بعد از دولت اولِ میرحسین موسوی، با طرح چگونه برخورد شد محل بحث در این مقوله است.
در دولت دومِ میرحسین موسوی جناب حاج شیخ علی اکبرناطق نوری جای خود را ناخواسته به علی اکبر محتشمی پور که شدیداً مورد عنایت احمد خمینی بود، داد و با این مطالعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی برخوردی سوپر انقلابی شد.
جناب محتشمی پور حتما با بعضی هماهنگی ها با میرحسین واحمد آقا شبانه با بولدوزر به منطقه حمله و خانه ها را خراب و فواحش را بی خانمان نمودند، بدون اینکه برای آنان که از این راه امرار معاش میکردند، طرحی و برنامه ای و سیاستی اعمال نمایند.
فواحش بی خانمان به خیابان ها و منازل آشنایان پناه برده بخشی خیابانی شدند و بخشی جذب سازمان پلی بوی که زیر نظر ام آی سیکس انگلیس ابزار نفوذ فراهم میکند، گردیدند.
خیابانی ها وضع شهر را آنچنان بهم ریختند که چندی بعد شاهد عصبیتِ بی منطق تند روان مذهبی در اسید ریختن و ممانعت های به اصطلاح طرفداری از حجاب شدیم که این بحث هم محل طرح دراین مقاله نیست.
آوارگیِ فواحش بدون در نظر گرفتن عواقب آوارگی و تاثیر اجتماعی سیاسی و انقلابی آن که بی شباهت به آوارگی منافقین از پایگاه و پادگان اشرف نیست، محل بحث در این مقوله است.
اگر الگوی منبعث از مبانی مطالعاتی آن طرح یعنی “نگاه به شهرنو” را با “نگاه به پادگان اشرف” تطبیق دهیم وجوه شباهت هائی می یابیم که محل مداقه و بررسی است .
پادگان اشرف در عراق بدست سازمان اطلاعاتی صدام و برای کنترل سیاسی اطلاعاتی امنیتی و در عین حال تمرکز در حمایت ها ونظارتهای لازم ایجاد شد.
شهرنو هم بدست سازمان اطلاعات شاه “ساواک” برای کنترل سیاسی، اجتماعی، بهداشتی، امنیتی و در عین حال تمرکزدرحمایتها و نظارتهای لازم ایجاد شد.
بخش اعظم فعالیتهای پادگان اشرف با اعمال نظر صدام و سازمان اطلاعات عراق و بعضاً ام آی ۶ انجام میگرفت که در شهرنو هم همینگونه بود.
ضرورت بقا در پادگان اشرف بعد از تغییر در ساختار حکومت عراق از بین رفت که همین امر بعد از پیروزی انقلاب نسبت به شهرنو پیش آمد و علل مبقیه در آن سلب لزوم گردید.
عوامل موجود در پادگان اشرف زیر فشار دولت عراق مجبور به ترک محل و با سیاستهای سازمانهای اطلاعاتی مجرب دنیا ماموریتهای جدید پیدا کردند و همین امر در خصوص شهرنو زیر فشار وزارت کشورِوقت مجبور به ترک محل و مبتنی بر اقدام احساسی با سیاستهای سازمانهای مجرب اطلاعاتی دنیا، خصوصاً ام آی ۶ انگلستان ماموریتهای جدید پیدا کردند و شهر را به آلودگی بردند.
اینکه تعداد اندکی از افراد پادگان اشرف با توبه جذب نظام جمهوری اسلامی شدند هم بی شباهت نیست زیرا یکی از دوستانِ نیروی انتظامی که امروز در دانشگاه پلیس تدریس میکنند میفرمودند، همان زمان تعدادی از عوامل شهرنو پس از آوارگی توبه نموده و جذب جامعه ی اسلامی گردیدند.
اینکه دولت عراق بمنظور حسن نیت و همکاری با نظام مقدس جمهوری اسلامی اسامی و حتی آثار انگشت همه این عوامل را در اختیار نظام اطلاعاتی ما گذاشته باشد، بعید نیست و طبعاً با این تدبیر نگرانی از نفوذ آنان به کشور و ایجاد مزاحمت و انجام اقدامات جاسوسی و یا همکاری با تروریسم جهانی برای سلب امنیت، محدود و محل نظارت جامع است نیز صحیح است. اما نظام و دولت و خصوصا ساختار اطلاعاتی ما باید بهوش باشند که این عوامل زیر نظر دشمنان نظام مترصد آسیب زدن به کشور هستند و تجهیز سرکنسولگری ها و نمایندگیهای نظام در خارج به یک ساختار هوشمند امروز بیش از همیشه الزامیست، زیرا آنان از تسلط به زبان فارسی و وجود روابط اجتماعی با شهروندان نظام برخوردارند .
والسلام