۵۸ سال شعربافی در کاروانسرایی که کارگاه شد
۵۸ سال شعربافی در کاروانسرایی که کارگاه شد

یک هنرمند شعرباف ۵۸ سال در کاروانسرایی که کارگاه شعربافی قدیمی بافت تاریخی کاشان است؛ کار می کند اما هنوز بیمه نشده است.  پیدا کردن کارگاههای شعربافی در بافت تاریخی کاشان کار آسانی است اما پیدا کردن کارگاهی که از مدتها قبل هنوز به صورت سنتی کار کند و توریست ها از حضور آن کمتر […]

یک هنرمند شعرباف ۵۸ سال در کاروانسرایی که کارگاه شعربافی قدیمی بافت تاریخی کاشان است؛ کار می کند اما هنوز بیمه نشده است.

 پیدا کردن کارگاههای شعربافی در بافت تاریخی کاشان کار آسانی است اما پیدا کردن کارگاهی که از مدتها قبل هنوز به صورت سنتی کار کند و توریست ها از حضور آن کمتر مطلع باشند کار سختی است. در گشت و گذار و دیدن خانه ها و ابنیه قدیمی در کوچه پس کوچه های بافت تاریخی و درست در جایی که یکی از خانه های تاریخی تخریب شده و به شکل سنتی با بلوک های سیمانی یک خانه جدید با سبک  و سیاق قدیمی در حال ساخت است، چند پله پایین تر از سطح بافت تاریخی در آهنی به روی کارگاهی باز می شود که روزی کاروانسرایی بزرگ بوده است.

از دستگاههای خاک و کرک گرفته اش کاملا مشخص است که سالهاست این کارگاه با پیرمردهای نحیفش کار می کند. ابریشم ها بر دستگاه سوارند و پارچه های تولید شده از آن سر دیگر هر دستگاه آماده قیچی شدن.  صادق شاطری ۵۸ سال است که در این کارگاه کار می کند او می گوید: از بچگی این کار را پدرم یادم داد یک مدتی خواستم کار دیگری انجام بدهم اما دوباره برگشتم به شعربافی. همین یک کار را بلد هستم. هنوز بعد از این همه سال کار کردن بیمه نیستم و کارمزدم. یعنی هر چقدر که پارچه ببافم پول می گیرم الان که خیلی کار می کنم شاید روزی ۵۰ هزار تومان بشود که دستمزد می گیرم.

شعرباف های قدیمی هر کدام دیگر سن و سالی ازشان گذشته است. شاطری و همکارانش در این کارگاه که نفس کشیدن در آن سخت است، مانده اند و روزگار می گذرانند. این کارگاه در اجاره است و کسی نیست تا رنگی به در و دیوار زهوار در رفته اش بزند.  ۶ رنگرز قدیمی کاشان فوت کرده اند و تنها یک نفر مانده است.

شاطری می گوید: اوائل انقلاب دو هزار دستگاه شعربافی در کاشان بود و همه نوع شعربافی در آنها پیدا می شد حتی با این دستگاهها پنبه هم می بافتند از دستمال جیبی گرفته تا پیراهن اما الان فقط منحصر به ابریشم شده ایم و دلال ها کار را برای ما می آورند. آنها از طریق کردستان، عراق و سوریه سفارش می گیرند که چه ببافیم. حتی دلال برای ما ابریشم و چله و بافت را می آورد.

سازمان میراث فرهنگی پی شعر نبود به همین دلیل است که مخمل باف ها وضعیت بهتری از شعرباف های کاشان دارند شاطری هم این را تایید می کند و می گوید: شاید الان تنها ۵۰ نفر مخملباف هستند ۱۵ نفری هم لباس می بافند و وضعیتشان خوب است چون سازمان میراث فرهنگی اداره شان می کند ولی ما را نه. شاید اگر ما هم حمایت می شدیم بیشتر از مخملباف ها کار می کردیم. ما هم چند سال دیگر بیشتر کار نمی کنیم همه مان پیر و فرتوت شده ایم.

شاطری بعد از ۵۸ سال هنوز کارگر و بافنده است و در این کارگاه سیاه پارچه هایی بافته که برای مصارف مختلف استفاده می شده حتی برخی از آنها آنقدر روی نقش و نگارش کار شده که قاب گرفته شده اند کسی چه می داند الان آن پارچه ها در خانه های کدام یک از متمولان این کشور و یا کشورهای دیگر است و آیا صاحبان آن شعربافی ها می دانند که در چنین جایی چنین هنری تولید شده یا نه. اصلا کسی می داند که شعرباف های قدیمی هنوز در کاروانسرا کار می کنند کاروانسرایی که هنوز هم در اجاره است و نصفی از آن را دیوار کشیده اند چون زیادی بزرگ بوده است؟ اینجا ۶۰ سال پیش ساخته شده و معمارش هنوز زنده است.