نگاهی به روایت ریزشهای انقلاب
به گزارش واحد تحلیلی پایگاه خبری صبح اقتصاد ماه بهمن از ابتدا تا انتها یادآور حوادثی است که زمینه های راهبردی تغییرات در هژمونی حضور و نفوذ غرب را در منطقه به دنبال داشته است.
غربی ها مردم منطقه ما را در غرب آسیا مردمانی درجه ۳ از حیث بلوغ اجتماعی و شعور سیاسی قلمداد میکردند.
به رفتار آنها دقت کنید. کاشتن غده ای سرطانی به نام اسرائیل در منطقه و تعریف راهبرد اتفاق بین این غده سرطانی با کشورهای عربی از همین نگاه سرچشمه میگرفت. انجام کودتاها در این منطقه چه آن زمان که کودتا نظامی بود و چه بعدها که رنگ مخملی به خود گرفت از همین قماش نگاه ها بود. جریان نفت که یک جریان خودجوش با رهبری دکتر محمد مصدق و آیت الله کاشانی شکل گرفته بود با ورود عنصر خیانت به افتضاح ماندگاری تبدیل شد که ایرانیان هرگز خود را در پذیرش ننگ ۲۸ مرداد آن نمیبخشند. انقلاب اسلامی در دهه ۵۰ بسترساز بروز بلوغ ایرانیان بود و اگر نبود حضور روحانیت بیدار و رهبری امام خمینی هرگز به نتیجه مطلوب امروزی نمیرسید. موانع متعددی را که انقلاب اسلامی در طول ۴۱ سال پشت سر گذاشته فی الواقع هریک برای کل و یا بخش هایی از ملت ایران عبرت آموز بوده اند.جریانهای چپ مزاج با اتخاذ سیاستهای مبارزه وارداتی از شوروی سابق و کوبا و آلبانی و حتی چین جایی در ملت ایران باز نکردند.جریانهای نفاق و التقاط در مسیر انقلاب ماهیت خود را نشان دادند و از مردم کاملا جدا شدند و برخی از آنها به خیل دشمنان ایران پیوستند و مشهورترین آنها به صدام در عراق تمکین کرده شراب بی شرفی نوشیدند.جریانهای روشنفکری غربی با رفتن شاه از ابتکار عمل سیاسی جاماندند و در حضور پیشروانه به سردمداران جبهه حق علیه باطل در ماجرای دفاع مقدس، رنگ باختند.
یکی از این جریانات که حضرت امام رحمت الله علیه با آن بسیار مماشات کردند جریان نهضت آزادی ایران به رهبری مهندس مهدی بازرگان بود.
همین پایان دی ماه، سالگرد درگذشت مهدی بازرگان، مؤسس نهضت آزادی بود.
پس از ملاقات بازرگان و تیم اعزامی به الجزایر در ۸ آبان ۵۸ با برژینسکی مشاور امنیت ملی در کاخ سفید و اشغال سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان موسوم به خط امام رحمت الله علیه البته دولت بازرگان البته از قدرت کناره گرفت، اما عملاً دیگر راهی هم برای ماندن درقدرت نداشت.
سیاستهای او با دولت اسلامی و انقلابی که خواست مردم و امام (ره) بود، همخوانی نداشت.
استعفای او استعفای دوری گزیدن از مقام نبود، استعفای اعتراض بود به تسخیر لانه جاسوسی و بالا گرفتن تنشها با امریکا. او و دولتی که اکثر عناصرش را عوامل نهضت آزادی تشکیل میدادند، راهی در اندیشه امام خمینی نداشتند. در مورد بازرگان و نهضت آزادی، اما کلام امام خمینی رحمت الله علیه کفایت میکند.
ایشان در تاریخ بهمن ۱۳۶۶ و در پاسخ نامه وزیر کشور وقت درباره نهضت آزادی تصریح فرمودند: «پرونده و عملکرد این نهضت در دولت موقت اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است… که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است».
از بحث نهضت آزادی که بگذریم امروز و بعد از عملکرد دولتهای سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی هم وقت ریزش اصلاح طلبان همسو با آمریکا و کارگزاران و عدالت و توسعه ای های طرفدار انگلیس فرا رسیده است.
مردم با تجلیل و بدرقه بی نظیر و بی مانند از یک سپهبد سپاهی سید الشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی خط خود را کاملا از این جریانات مشابه یکدیگر جدا کرده و برای اینان که منافع ملی و مردم را قدر نمیدانند پشیزی ارزش قائل نیستند.
ریزشهای امروز انقلاب به زمستانی می ماند که بعد از پاییز انتخابات ۹۶ زمینه را برای بهارانی شکوفا در انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ۹۸ فراهم نموده است و مردم این بار با رویشی بسیار متفاوت گور جریانهای منافق و دو رو را برای همیشه از تاریخ ملت بزرگ ایران برخواهند کند. والسلام
حمید رضا نقاشیان