با کودتاچی مذاکره ممنوع
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , در طول این یک ماه گذشته که دونالد ترامپ در انتخابات از رقیب خود جو بایدن عقب افتاده سیگنالهای معنی داری به ایران و سران کشورهای اروپایی و روسیه فرستاده که هر کس بین او و جمهوری اسلامی ایران پا درمیانی کند پاداش خوبی دریافت می کند و به همین دلیل آلمانها و روسها به فکر دریافت پاداش افتاده اند.
این البته در شرایطی بود که قطعنامه آمریکا در سازمان ملل در جریان تجدید تحریم خرید تجهیزات نظامی توسط ایران به گل نشست و فقط دومینیکن یک کشور فسقلی کار مورد علاقه ترامپ و دستگاه دیپلماسی اش را انجام داد و قطعنامه با خاموشی و رای ممتنع اروپایی ها رای نیاورد و آمریکا شکست سختی را تجربه کرد. این روزها همه از هم می پرسند آیا این جهان همان جهان است که در سال ۳۲ آمریکایی ها با یک خیمه شب بازی در عملیات های چکمه و آژاکس کار دولت محمد مصدق را یک سره کردند و محمدرضا پسر رضاخان را به قدرت برگردانیده و نفت را بین خود و انگلیس ها حتی با ملی شدن منافع آن توسط مجلس تقسیم کردند و امروز قطعنامه آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل چنین وضعی می یابد؟ می پرسند چه جریانی باعث ذلیل شدن آمریکا شده است؟ شاید آن زمان هم اگر مردم در صحنه می ماندند کودتا اتفاق نمی افتاد. کلیدی ترین دلیل برای شکست مصدق این بود که او مسلمان نبود و در جریان حمایت های مردم از او، روحانیت متوجه خیانت او به دین مردم شد و از پشتیبانی او دست کشید و مردم هم به تبع از مشی روحانیت از او حمایت نکردند. به حسب آمار البته این درست است که با اقدام مجلس و ملی شدن صنعت نفت، درآمد صادرات نفت ایران را از ۴۰۰ هزار دلار در سال ۱۳۲۹ به چیزی حدود ۲ میلیون دلار در سال ۳۲ رسیده بود. همین روند افزایش درامد زمینه شد تا انگلیسها خود را به آمریکا نزدیک نموده و با این پیغام که منافع نفت در ایران به دست حزب توده خواهد افتاد و لذا صلاح است نگذاریم کشور از دست شاه ایران خارج شود و عملیاتهای چکمه با مدیریت انگلیس و تبدیل آن به آژاکس با مدیریت و دلارهای نفتی آمریکا زمینه به خیابان آوردن اوباش به سرکردگی شعبان جعفری ( شعبون بی مخ ) را فراهم نمود و فضل الله زاهدی از ارتش برای ترساندن مردم استفاده کرده و کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را تحقق بخشیدند. اشتباه راهبردی دکتر محمد مصدق با غفلت از مایوس کردن روحانیت از خود در ترسیم چهره خطرناکی از حکومتش با حمایت حزب توده و دولت کمونیستی شوروی با این ترفند که برای گرفتن حمایت از آمریکا در برابر دولت بریتانیا به تظاهر نیازمند است نیز تمام موانع را در موفقیت انگلستان در همراه کردن آمریکا برای کودتا برطرف و با قدرت گرفتن «آیزنهاور» به جای «ترومن» فضا برای ایجاد کودتای نظامی و مضمهل کردن دولت قانونی مصدق در ایران کاملا مهیا گردید. لذاست که بخشی از اختلافات میان آمریکا و ایران مربوط می شود به کودتای ۲۸ مرداد؛ وقتی که آمریکا با دخالت مستقیم در امور ایران، حکومت استبدادی شاه را را در نوکری خود برای ربع قرن مجددا بر جان و مال مردم ایران مسلط کرد و شاید بتوان گفت اولین حلقه زنجیر بی اعتمادی ملت ایران نسبت به آمریکا از سال ۳۲ در این کودتا بسته شد. حال کدام عاقلی در ذهن خود این موضوع را باور میکند که یک کشور کودتاچی قابل اعتماد باشد و بتوان به آن کشور و عوامل تا خرخره نوکر صهیونیسم آن اعتماد کرد و با او وارد مذاکره شد. خود آمریکایی ها به بی شرف بودن خود اذعان و اعتراف دارند. گفته ویلیام داگلاس وزیر دادگستری وقت آمریکا، هنوز هم رساترین جمله در باره ۶۰ سال به باد رفتن شرف و درستی آمریکا یی هاست؛ آنجا که گفته است: « هنگامی که مصدق در ایران تجدید سازمان کرد آژیر خطر [ کمونیسم ] را برای ما به صدا درآورد… ما با انگلیسیها همدست شدیم تا او را تباه کنیم و در این کار موفق شدیم، ولی از آن زمان به بعد دیگر در خاورمیانه ناممان با شرف و افتخار همراه نبوده است». ما با این پشتوانه مملو از ننگ تاریخی و رفتار بعد از انقلاب اسلامی آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی ایران هرگز با آمریکا مذاکره نمیکنیم. والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد