بورس بازی مجاز ، بازی با بورس ممنوع
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , سازمان بورس یا به عبارت مفهومی بازار خرید و فروش اوراق بهادار امروزه پدیدهای در اقتصادهاست که در تقابل و یا گاها در تکامل اقتصاد پولی، عنوان مهمی مثل « اقتصاد مالی » را پوشش میدهد.
در اقتصاد مالی بیشتر، ارزشها مبادله میشوند اما در اقتصاد پولی، پول که یک عنصر ۱۰۰ در صد اعتباری و معمولا اعتباری کاذب هم دارد، مبادله میشود. در اقتصاد پولی زمان نقش اول را بازی میکند لاکن در اقتصاد مالی ارزشها نقش اول را دارا هستند. در اقتصاد آمریکا بانک مرکزی یا به عبارت خودشان «فدرال رزرو» متولی حمایت از بازار سرمایه است. با اندک کسادی در بازار سرمایه یا همان بورس سعی در سوق دادن سرمایه بسمت بازار سرمایه را وجهه همت قرار داده و به کاستن از بهره میپردازد و گاهی که احساس میکند بازار اشباع شده و ممکن است ارزشها کاذب و بقولی اصطلاحی بازارها صاحب حباب شوند به میزان نرخ بهره میافزاید تا زمینه سوق یافتن پول به بازار پول یا سفتهبازی شکل بهتری بیابند. اما در کشورهایی مثل کشور ما که بازار سرمایه را شرکتهای معدودی اداره میکنند و میتوان عبارت بازار تقریبا انحصاری را بدان نسبت داد موضوع متفاوت است. در بورس ایران از بخشهای صنعتی و تجارتی و نهادهای مالی و کشاورزی و خدمات حضور دارند و بازار را به دو بخش حقوقیها و حقیقیها تقسیم نمودهاند. حقیقیها معمولا ابزاری برای بروز بودن در اختیار ندارند. مگر کدال که تحلیل آنهم بسیار تخصصی است. اما سازمان مدیریت بورس اجازه داده شرکتهای حقوقی برای خود نرمافزارهایی طراحی کنند که با متدها و مکانیزمهای هوشمند با بازار مواجه باشند. این ابزارها قادرند در مدتهایی در حد میکرو ثانیه به خرید و فروش هوشمند بپردازند و همین رویه با پشتوانه اطلاعات رانتی بازار را همیشه برای حقیقیها نا امن نموده است. بازار سرمایه معمولا یک محیط کاملا شفاف و زیر ذرهبین همگان است اما کرده و یا ناکرده هر اتفاقی بعد از انجام آن، قابل بررسی است. لذا وقتی حقوقیها مسلح به ابزارند و در درون و بیرون بازار، اطلاعات محتوایی شرکتها را قبضه میکنند، همواره بر پول و سرمایه حقیقیها احاطه و اشراف و گاها حتی تسلط هم دارند. در همه جهان دولتها و مجلس و نهاد قضایی در بورس ناظر ارزش دارایی مردمند و قاعدتاً نباید به بازاری مانند بورس ورود کنند. اما از آنجا که در کشور ما همه چیز نوع دیگری اداره میشود و سود جویانی بیتوجه به حیثیت اقتصاد ملی حاضرند برای منافع خود دست به هر کاری بزنند و نوعا با امکاناتی که در اختیار دارند بحرانساز هم میشوند این اختیار را به دولت و مجلس و نهاد قضایی میدهند که به دادرسی مردمی بیپناه در بورس رفته و در بگیر و ببندهای بورسی دخالت کنند. این البته متداول است که در جهان اتفاقی رخ دهد و تحت تاثیر آن اتفاق مردم هیجانی شده صف فروش سهام تشکیل دهند و معمولا مدیریت بورس در چنین مواقعی اختیار مییابد بورس را و به عبارتی انجام معاملات را متوقف و تا وقتی تشخیص بدهد اوضاع تحت کنترل است بازار را متوقف نگهدارد. این حادثه در ایران قانونمند شده و برای بالا و پایین رفتن بازار مقرراتی به نام و عنوان حجم مبنا تعریف نمودهاند و آن بدین معنی است که بجز مراحل اولیه ورود به بورس و یا صدور اعلامیههای بند الف و ب که حاکی از اتفاق میمون در شرکتهاست به هر سهام روی تابلو فقط اجازه ۵ درصد مانور مثبت یا منفی میدهند. در این چند ماه گذشته در بورس ایران شاهد اتفاقات عجیب و غریبی بودهایم. وزارت اقتصاد با حمایت دولت مدیران بورس را عوض میکنند اختیارات را دستکاری میکنند بدون توجه به اینکه بورس یک مرکز تصمیم سازی به نام شورایعالی بورس دارد و این شورا نیز با توجه به موضوعات ابلاغیههایی صادر میکند که خود این ابلاغیهها تضمینی برای امنیت ارزش سهام سهامداران است، دخالت دولت متکی به منافع دولت و در تعارض با منافع مردم بورس را بیاعتبار میکند. از باب تاسف باید بگویم که دولت از طریق شرکتهایی که شاید عدد امروز آنها به بیش از ۵۰ شرکت حقوقی بسیار ثروتمند میرسد و گفته میشود بیش از ۸۰ درصد بازار را بطور انحصاری در اختیار دارند. در حقیقت بطور غیر مستقیم بازار سرمایه را در اختیار گرفته و کاملا دولتی اداره میکند و حال اینکه این امر کاملا به زیان یک اقتصاد باز است که دولتهای ایران به دروغ ادعای آن را تبلیغ میکنند. در ایران حساسیت در مورد بورس وقتی هزاران برابر شد که نظام تصمیم گرفت سهام عدالت را که با بدترین حالت شکل داده بود به بازار سرمایه بیاورد. قصد اینکار بیشتر کمک به اقشار ضعیفی بود که تحت تاثیر شیوع اپیدمی کرونا و در اصل اقتصاد بودار روحانی از هستی ساقط شده و گاهی کیلومترها از خط فقر دور مانده بودند، بوده است اما دولت از طریق حقوقیهای تابع خود همین بازار را هم که به نوعی نزدیک به ۵۰ میلیون نفر را مستقیم و غیر مستقیم پوشش میداد منفعل نمود. بنده اعتقاد دارم بورس قانون مستقل میخواهد و مجلس باید نسبت به آن اقدام نموده اختیار اداره را از انحصار دولت خارج کند. مدیران بورس هرگز نباید از نوسان بازار منتفع شوند و اگر در یک فضای شفاف منتفع شدند، مجازات شوند. نهادهای اطلاعاتی باید در بورس نظارت فعال داشته باشند و همه با هم اجازه بورسبازی بمنظور رونق بازار سرمایه را بدهند اما اجازه بازی با بورس را که به جیب مردم متصل است را هرگز. والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد