راهبرد چین جنگ با آمریکا نیست
راهبرد چین جنگ با آمریکا نیست
یک تحقیق کوتاه در اینترنت و رصد کردن اقداماتی که ترامپ در طول ۴ سال ریاست جمهوری از منظر جمهوری‌خواهان آمریکایی و در طول سه ماه گذشته کاخ سفید با مستاجری بایدن از منظر دموکراتها علیه جمهوری خلق چین، بخرج رسانه و اجرا برده‌اند، نشان از واکنش دولتهای آمریکایی نسبت به گزارشاتی است که وزارت خارجه آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی و اتاقهای فکر و بانکهای موجود در آمریکا چه محرمانه و چه آشکار در تحریک سیاستمداران علیه چین تنظیم و بخورد دستگاه اجرایی ایالات متحده آمریکا داده اند، دارد.

راهبرد چین جنگ با آمریکا نیست

به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد  فضایی که در این ۴ سال و سه ماه بین دو کشور ترسیم شده بدین معنی است که آمریکا بعنوان پرچمدار غرب و در تعارض با کشور جمهوری خلق چین رقابت و خصومت میان خود و چین را اجتناب ‌ناپذیر می‌داند؛ از سوی دیگر تاثیر این دو کشور در روند متداول اداره اقتصاد بیرون از کشور خود را از ابعاد استراتژیک کم اهمیت تلقی کرده و این تاثیرات را ناظر بر جایگاه بین‌المللی دو کشور و نقش آنها در وضع قواعد بین‌المللی ارزیابی نمیکنند. آنچه البته در فضای امروز جامعه جهانی مشهود است تنور گرم تولید تشنج و به نوعی شبه بحران توسط آمریکایی ها بیشتر دامن زده میشود. من باب مثال آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اخیرا در اظهاراتی روابط کشورش با چین را “به طور فزاینده ای خصمانه” ارزیابی نموده و در مصاحبه ای گفته است که خواستار برخورد “از موضع قدرت” با پکن در هرگونه تعامل یا تقابل احتمالی است. در واقع این نوع از اظهارات وزیر خارجه آمریکا، بازتابی پنهانی از سند راهبردی امنیت ملی این کشور محسوب میشود که اخیرا بخشی از آن منتشر و نگاه آمریکا را بیشتر آسیا ستیز معرفی نمود. اگرچه بظاهر در این سند آمده است که: « ایالات متحده در برخی از حوزه‌ ها مانند محیط زیست، مقابله با بیماری ‌های واگیردار و ثبات اقتصاد جهانی و نیز موضوعاتی مانند کره شمالی و ایران می‌تواند با چین همکاری نزدیک داشته باشد ولی در بیان و اظهارات رسانه ای آمریکا برای رسیدن به جایگاه بهتر در عرصه اقتصادی و سیاسی در حال رقابت با چین و حوزه عملیاتی هند و در اصل اسیاست. در حاشیه بازتاب اثرگذار رقابت و همکاری،‌ موضوعات مورد اختلاف زیادی بین پکن و واشنگتن نیز وجود دارد که می‌تواند منجر به روند فزاینده خصومت میان دو کشور شود. اگر بخواهیم اولویت رقابت، همکاری و خصومت در روابط آمریکا و چین را مشخص کنیم باید گفت که هم اکنون رقابت در اولویت نخست قرار دارد که به سمت خصومت فزاینده در حال حرکت است و همکاری میان دو کشور در اولویت بسیار پایین‌ تری قرار دارد. نوع رفتار چین البته کمتر رسانه ای بوده و شکیبایی جامع تری را از خود بروز داده است واین البته نه این است که اقدامی در جهت منافع خود انجام نداده باشد. آنچه در یک ارزیابی ساده به چشم میخورد این است که چین در یک سال گذشته به شکل صریح‌ تر از فیلیپین حمایت کرده، از صدور قطعنامه‌های شورای امنیت علیه دولت میانمار جلوگیری کرده و در عین حال مناسبات استراتژیک خود با پاکستان را توسعه داده و اخیرا نیز امضای تفاهم نامه یا در اصل قدم های عملی قرارداد ۲۵ ساله خود با ایران را علنی کرده است. در واقع در واکنش به سیاست‌های آمریکا مبنی بر یارگیری از دولت‌های منطقه برای مقابله با سیاست‌های چین، دولت پکن نیز به اقدام مشابه متوسل شده و به دنبال یارگیری‌های استراتژیک برای خود در رقابت با آمریکا در کل آسیا برآمده است. در چنین شرایطی از طرف آمریکایی‌ها این استراتژی تبلیغاتی نمایش داده میشود که در واقع رقابت برای جایگاه برتر سبب شده است که خصومت بین دو کشور به شکل فزاینده‌ای در حال رشد باشد. به این خاطر باید گفت علیرغم روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا، نه تنها از تنش در روابط دو کشور کاسته نشده بلکه نسبت به دوره ترامپ در مسیر منازعه و تقابل بیشتر نیز قرار گرفته است. از این رو باید انتظار داشت در آینده نیز روابط پکن و واشنگتن به سمت تنش بیشتر حرکت کند و موضوعات همکاری طلبانه در روابط دو کشور، از جنس محیط زیست یا بیماری‌های واگیردار سبب نخواهد شد که رقابت‌‌های استراتژیک میان آمریکا و چین پنهان شود. هرچند چین هم اکنون نیز با رویکردی احتیاطی در مسیر رقابت با آمریکا حرکت می‌کند اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که دولت چین در مقایسه با سال گذشته از پوشش احتیاطی خود در روند یارگیری مقداری خارج شده و به شکل عینی‌تری به دنبال آینده نگری در مهره چینی بمنظور تقابل با سیاست‌‌های آمریکا است.آنچه بعنوان یک تحلیل آتی نگرانه باید مورد ارزیابی واقع شود این است که چین با توجه به ذخایر ارزی هنگفت خود در ایالات متحده آمریکا پیشگام در تولید خصومت نخواهد بود و یا حداقل در دوره ریاست جمهوری بایدن در ۴ سال پیش رو سعی خواهد نمود ریسک ماجرا جویی در افزودن به تنش را بجان خریدار نباشد و در تنظیم معیارهای احتیاطی از آمریکا پیشگام تر حرکت کند. شاید همین سیاست احتیاطی آمریکا را به ابتکار عمل جنگ تبلیغاتی کشانیده باشد. باید دید روند نرم و حرکت لاک‌پشتی چین در غرب اسیا تا چه میزان سیاست‌های غربی بخصوص آمریکا را محدود خواهد نمود و همین امر با چه واکنشی مجدانه تر از سوی کاخ سفید مواجه خواهد شد. والسلام

حمیدرضا نقاشیان

  • منبع خبر : صبح اقتصاد