به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد اما این تنها یک روی سکه است؛ تصویری که اخیرا فضای مجازی را پر کرده؛ روی دیگر سکه تولید و توجه به علم در کشور است؛ عکس وانت بازیافتی مقابل یک دانشگاه معتبر علمی با باری از مقالات و پایان نامه های صحافی شده که از شدت سنگینی عقب وانت چیزی نمانده روی کف خیابان کشیده شود؛ این همه آخر و عاقبت آن دسته از مقالات و پایان نامه هایی که حداقل ۶ماه وقت صرف تکتکشان شده است که اگر در بدبینانه ترین حالت ۸۰درصد آنها را جزو مقالات و پایان نامه هایی بدانیم که با روش کپی-پیستی تهیه شده یا زحمت دست مقاله نویسان و پایان نامه نویسان خیابان انقلاب است، ۲۰ درصد آنها حرفی برای گفتن دارند و علمی برای عرضه. اما در نهایت تر و خشک با هم می سوزند!
البته در این میان گه گاه خبرهای امیدوارکننده هم به گوش میرسد مثل ایران رتبه اول رشد علمی جهان در سال ۲۰۱۷ (به گفته وزیر علوم)، ایران رتبه ۱۶ تولید علم در جهان را دارد (به گفته رئیس دانشگاه گیلان) و… اما نکته حائز اهمیت این است علمی که در جامعه تولید شده دردی را دوا نکند، مورد استفاده قرار نگیرد و خروجی قابل توجهی نداشته باشد صرفا به درد تیتر یک شدن در روزنامه ها و خبرگزاری ها میخورد و لاغیر. تا به حال برای مسئولان آموزش عالی این سوالات پیش آمده چرا رابطه افزایش مقاله نویسی در ایران و تولید علم و به کارگیری آن در جامعه اگر رابطه معکوس نداشته باشند رابطه مستقیم هم ندارند؟ مگر هدف از پژوهش و مقاله نویسی در مقاطع ارشد و دکتری کمک به تولید علم در درجه اول و بهره گیری از آن در جامعه در درجه دوم نیست، پس چرا با وجود فارغ التحصیل شدن بیش از ۸۰۰هزار دانشجوی ارشد و دکتری نیمچه تکانی نه در تولید علم و نه در وضعیت جامعه به وجود نمی آید؟
لازم به ذکر این وضعیت در حوزه علوم انسانی بیشتر مورد تامل است، چراکه در جامعه چون ایران که درگیر مشکلات فرهنگی و ساختاری بسیاری است و یکی از دلایل این مشکلات، بی توجهی به رشته های علوم انسانی و توجه صرف به تولید و تربیت دکتر، مهندس است و کسی برای فلسفه، جامعه شناسی، سیاست، ادبیات و… تره هم خرد نمیکند!
چه اهمیتی دارد ایران چه رتبه علمی داشته باشد وقتی از پژوهشگران مستقل به ویژه در حوزه علوم انسانی حمایت نشود، وقتی مدیران سطح بالای کشور که دارای مدارج بالای علمی هستند و احتمالا چند ده مقاله و ISI هم نوشته اند اما هیچ بهرهای از علم خود در جایگاهی که هستند نمی برند و مصداق بارز عالم بی عمل شده اند ! و همه بالاتر چه اهمیتی دارد ̎سهم ایران از تولید علم در علوم انسانی بیشتر شده (طبق آمار پایگاه کلاریویت آنالتیکز (آی.اس.آی)̎ اما فیلسوفان، جامعهشناسان، سیاستمداران کاردان و کارآمد کمترین سهم را از صندلیهای وزارت و صدارت و نمایندگی کشور را دارند! جای بسی تعجب و تامل است که مدرک تحصیلی بسیاری از مسئولان به ویژه وزرای دولت دوازدهم، مدیریت در مقاطع کارشناسی ارشد و بالاتر است در حالی که کشور در بسیاری از حوزه ها از سوءمدیریت این مسئولان رنج می برد! حتی در ساده ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل که به دلیل فقدان مدیریت درست به فاجعه ختم شده اند. کشته شدن ۱۰ دانشجوی دانشگاه علوم تحقیقات براثر واژگونی اتوبوس فرسوده دانشگاه یا سوختن ۴ دانش آموز دبستانی به علت آتش گرفتن بخاری نفتی در مدرسه ای در زاهدان دم دست ترین و تاسف بارترین مثال ها از سوءمدیریت مسئولان باشند.
توجه صرف به تولید اطلاعات در مقاله نویسی بیش از پیش جای خالی رابطه میان دانش و اطلاعات از یکسو و تامل، تفکر و بحث از سوی دیگر را نشان میدهد؛ اشکال اساسی که بی شک جواب بسیاری از سوالات و مشکلات را باید در این خلأ جستجو کرد.
باید به عقب بازگردیم، مسیر را از نقطه صفر شروع کنیم. تولید کیفی علم را جایگزین تولید کمی و بالیدن صرف به رتبه های جهانی معتبر و گاه نامعتبر کنیم. عالم بی عمل همچون کندوی بی عسل است.
سارا علایی خبرگزاری صبح اقتصاد
- منبع خبر : خبرگزاری صبح اقتصاد