به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد نرخ پول در ایران نسبت به کشورهای همسایه فی الواقع یکی از ادله محکم برای رشد نکردن اقتصاد تولیدی است که به نظر حقیر اصل سیاست آن از بیرون کشور و توسط نفوذی ها به اقتصاد پولی در ایران تحمیل شده است. در همان ایام در سالهای اولیه بعد از خاتمه دفاع مقدس که بستر نفوذ بانکداری خصوصی در ایران فراهم شد و شاید این خیانت را بعد از مالیات ارزش افزوده به تولید بجای مصرف، بتوان ریشه دار ترین جنایت و عمیق ترین مانع برای جلوگیری از اقتصاد تولیدی دانست این حقیر در مجله همکار نوشتم بانکداری خصوصی سه اشکال عمده دارد و اولین اشکال را خلق پول بدون پشتوانه و دومین انها را رقابت بی جا در بازار پول که موجب افزایش نرخ بهره میشد و سومین ان را ترویج ربا خواری در تزویر دانستم و پیشنهاد دادم کشور باید تصمیم بگیرد که فقط یک بانک و با بخش های تخصصی مورد نیاز داشته باشد. متاسفانه در ایران نرخ سود بانکی معضل بسیار عظیمی است که کمتر مورد بحث واقع شده و کمتر از آن به عنوان یک مانع اساسی در رشد اقتصادی یاد میشود چرا که میزان ریسک فعالیتهای اقتصادی با عنوان بنگاهداری دربستر اقتصاد را افزایش داده و سپرده گزاران در بانکها ترجیح میدهند بجای سرمایه گزاری در تولید به ساده ترین روش از محل بهره ماهانه که منتج از سپرده گزاری است سودی بدون دغدغه داشته باشند و با توجه به امکان ورشکستگی بانکها برای قبول این ریسک طلب سود بیشتری هم داشته باشند. امروزه به تراز مالی سال ۹۷ بانکها که نگاه میکنی زیان انباشه ای حتی تا دو برابر سرمایه در برخی از بانکها بچشم میخورد و مفهوم ان بجز ورشکستگی مطلق نیست . با توجه به این مطلب حال بسیار ساده است که اصول فعالیتهای اقتصادی بانکها را این طور خلاصه کنیم که آنها از سپردهگزاران (مردم عادی) پول قرض گرفته و آن را سپس یا به دولت، یا به شرکتهای بازرگانی و با احتمالی بسیار کم به کارخانجات تولیدی با نرخی بالاتر قرض میدهند. از دیدگاه سیستم بانکی نرخ بهره تعیینکننده هزینه بقا و فعالیتهای بانکها است. حال و تا هنگامی که سوددهی فعالیتهای اقتصادی بانکها بیشتر از هزینه سود پرداختی به سپرده گزاران بوده باشد، تا حدودی برای بقای بانکها مشکلی بهوجود نمیآید، اما چنانچه بانکها در فعالیتهای اقتصادی خود دچار ضرر و زیان شوند، یعنی در اداره و مدیریت پول دچار لغزش شده و خرج و دخلشان متناسب با هم نباشد و سوختی قابل ملاحظه داشته باشند ، فاجعه تازه رخ مینماید چرا که اینها اکثراً وامهایی هستند که امیدی به تسویه و بازگشت آنها نیست و به اصطلاح سوخت شدهاند، بالا بودن نرخ بهره پول بانکی برای سپرده گزاران و در بعدی میتواند ناجی موقت بانک بوده اما در یک ارزیابی وسیع تر در بستر اقتصاد کلان عواقبی از جمله راندمان پایین تولید و افزایش نرخ بهره و افزایش نرخ تورم را رقم میزنند. تازه اگر به عواقب سیاستهای پشت پرده بی توجه باشیم و خود را به خواب بزنیم که جریان سازی ثروت مداری و اشرافی گری که خوره جان اعتماد ملی است را که در دستور کار انهاست نبینیم؟ اینکه ارتشا و رانت خواری فساد سیستمی شده صحیح است اما فساد مهمتر ان فسادی است که پایه و ریشه ارتشا و رانت خواری را بنا نهاده و کمتر دیده شده است. امروزه نظام اختاپوسی بانکها بیخ گلوی تولید را گرفته و امکان تنفس را از هر تولید کننده ای اسقاط نموده و همه در کشور میدانیم اما هیچ کاری نمیکنیم. ربا در اسلام حرام است و حرب با خدا شناخته میشود اما همه بانکها گرفتار معاملات ربوی و مرابحه هستند. و همه هم آن را در اجرا مباح تلقی فرموده اند. مجلس قانون بانکداری بدون ربا را نوشته تصویب کرده ابلاغ شده اما ذره ای از ان در هیچ بانکی از بانکه حتی بانک مرکزی اجرا نمیشود. و انسان در حیرت است که این چه یک بام و دوهوایی است که در کشور در حال اجراست و همه ان را در اجرا پذیرفته اند؟والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد