تفاهم ایران و چین نجاتبخش آسیا
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد تقریبا تمامی گزارشات اقتصادی ۳ ماهه گذشته بیانگر این واقعیت هستند که عواملی چون نظام دوقطبی در امریکا و درگیر و دار بروز نمادهای آن در انتخابات نوامبر ۲۰۲۰ و همزمانی آن باشیوع کرونا و ناتوانی عنصر مدیریت در آمریکا در مهار آن و سپس شرایط افت رشد اقتصادی موجب شده است که صندوق بینالمللی پول در گزارشی سهم دلار در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی جهان را رو به افول نشان دهد. این گزارش که در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۰ منتشر شده و همه قادرند آن را در گزارشهای صندوق بینالمللی پول مشاهده کنند حاکی از وافعیتی است که نشان میدهد سهم دلار از ذخایر ارزی بانکهای مرکزی به پایینترین حد در ۲۵ سال گذشته رسیده و در محدوده ۵۹ درصد قرار گرفته است و در تقابل با این رویداد بزرگ اقتصادی یوآن چین با سهم ۲/۲۵ درصد و دلار کانادا با سهم ۲ درصد و دلار استرالیا با سهم ۱/۸۲ درصد سقف قبلی از رکورد در ذخایر بانکهای مرکزی جهان را افزایش دادهاند و این سطح از رکورد در تاریخ اقتصادی جهان مشابه نداشته است. این گزارش فقط یکی از شاخصهای در تنگنا قرار گرفتن اقتصاد در ایالات متحده آمریکاست. امروز آمریکاییها با شرایطی مواجه هستند که کابوس تفاهمنامه ایران و چین ارکان امنیت خاطر ایشان را به لرزه درآورده است. این امر تا جایی رشد کرده که الیوت آبرامز، دیپلمات باسابقه آمریکا و مسئول امور ایران در کابینه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده در مقالهای که در نشریه آمریکایی «نشنال ریویو» منتشر شده است، نگاهی به سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین میاندازد و دو سناریوی متفاوت را با توجه به آنکه اطلاعات غیررسمی منتشر شده درباره این سند درست یا غلط باشد، ترسیم میکند. آقای آبرامز در این مقاله مینویسد که اگرچه ایران و چین تا کنون از انتشار جزئیات این سند همکاری خودداری کردهاند، اما به گواه کارشناسان، آنچه در نهایت میان مقامات دو کشور امضا شده، با پیشنویس ۱۸ صفحهای که سال گذشته به دست نیویورک تایمز رسیده بود، تقریبا تفاوتی نداشته است. در آن پیشنویس ۱۸ صفحهای آمده بود که چینیها باید رقمی بالغ بر ۴۰۰ میلیارد دلار را طی ۲۵ سال در بخشهای مختلف از بانکداری و توسعه بنادر و راه آهن گرفته تا بخش مراقبتهای بهداشتی و فناوری اطلاعات، سرمایهگذاری کنند و در ازای آن، چین نیز به طور منظم نفت ایران را آنهم با تخفیفی قابل توجه دریافت خواهد نمود ( ابطال تحریمهای فروش نفت). اگر به مفاهیم و نکات مندرج در این مقاله توجه شود به راحتی میتوان دریافت که تقریبا هزینههای ده ساله آمریکا و اروپا برای تحریم ملت ایران و شورانیدن آنها بر علیه نظام جمهوری اسلامی با مقصودهایی از جنس تسلیم یا فروپاشی یا براندازی را از بین رفته تلقی نموده است. صرف نظر از مکتوب آبرامز، امروزه در هر گفته و نوشتهای از مقامات غربی که در این خصوص به پاسخی مبادرت میکنند این وضوح در تشابه با گفته آبرامز نمایان است. باید تصریح کنم که این سند همکاری هنوز «حاوی هیچ رقم و عدد خاصی از جمله در خصوص سرمایهگذاری یا منابع مالی و پولی نیست، اما گزارشی که پیشتر روزنامه نیویورک تایمز درباره محتوای این سند منتشر کرده بود، واکنشهای بسیاری را در داخل و خارج ایران در پی داشت. گزارشی که ادعا میکرد دو کشور بر سر سرمایهگذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری چین در ایران برای مدت ۲۵ سال در ازای دریافت امتیازی مانند نفت ارزان قیمت ایران توافق کردهاند. فارغ از جنجال پیش آمده بر سر گزارش نیویورک تایمز، اظهارنظر کوتاه جو بایدن درباره این توافق نیز بحث برانگیز شد. زیرا رئیس جمهور آمریکا ۲۸ مارس در پایگاه هوایی دلاور آمریکا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسید «تا چه اندازه مشارکت پیشروی ایران و چین نگرانکننده است» گفت: «سالهاست که نگران آن هستم.» بنظر میرسد گزارشهایی که در طول چند سال گذشته به جو بایدن از طرق مختلف پنهان و آشکار رسیده به این امر که تحریمها کاملا بیاثر شدهاند و ورود چین به مشارکت با ایران خود به خود اعتماد به نفس ایران را در مقاومت برای شکستن تحریم و دور زدن آنها کاملا افزایش داده است و به نوعی همه این تقصیر را از ندانم کاری دونالد ترامپ در خروج مطالعه نشده او از برجام میدانند. حال به این نکته باید توجه کرد که سیاست چین برای سرمایهگذاری در غرب آسیا تنها متوجه جمهوری اسلامی ایران نیست. چینیها مبلغی در حد ۳۰۰۰ میلیارد دلار آمریکا در خارج از چین ذخیره ارزی دارند و اگر این مبلغ را به سرمایهگذاری در غرب آسیا معطوف کنند در طول ۵ سال این رقم حداقل به دو برابر افزایش مییابد و تنها همین فاکتور اقتصادی چین را آقای اقتصاد جهان خواهد نمود. آسیا هم از یک منافع عظیم اقتصادی بهره خواهد برد. اینکه بگوییم کلید این حرکت پویا و نویدبخش را با جمهوری اسلامی ایران خواهند زد در این نکته نهفته که تنگه هرمز زیر کلید ایرانیهاست و چینیها ترجیح میدهند با کلیددار خلیج فارس با نزدیک به ۲۲۰۰ کیلومتر مرز آبی وارد این حجم از سرمایهگذاری در آسیا شوند که اولا غربیها این جایگاه را نیابند تا قابلیت مزاحمت پیدا کنند و ثانیا اشراف هژمونیک کشوری را با خود داشته باشند که از جنس گرایشهای مذبوحانه و نوکرصفتانه نسبت به غرب برخوردار نیست. پس براحتی میتوان ادعا کرد که تفاهم ایران و چین به نوعی نجات بخش اقتصاد آسیا نیز خواهد بود. والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد