مالیات، درآمد پایدار
به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد در این مقاله آمده بود که: « بر اساس گزارش مرکز بینالمللی مالیات و توسعه (ICTD)، در نیمی از کشورهای جهان، بیش از ۸۰ درصد درآمد دولت از محل مالیات است. در ایران، اما به دلیل تأمین درآمدهای دولت از محل صادرات نفت و بعضا فروش داراییهای ناشی از سرمایهگذاریهای گذشته باز هم از محل درآمد نفت، این رقم قابل توجه نیست». بر اساس گزارش سازمان امور مالیاتی، سال ۱۳۸۴ سهم مالیات در درآمدهای دولت ۲/ ۱۸ درصد بوده است. پیرو ابلاغیه رهبر انقلاب در بند ۵۱ سیاستهای کلی برنامه چهارم توسعه و تأکید بر «تلاش برای قطع اتکای هزینههای جاری به نفت و تأمین آن از محل درآمدهای مالیاتی»، اقداماتی صورت گرفت و تا سال ۹۰ سهم مالیات در درآمدهای دولت به ۶/ ۳۰ درصد افزایش یافت. با تحریم صادرات نفت ایران در سال ۱۳۹۰، اهمیت این تدبیر بیش از پیش روشن شد، گرایش به اخذ مالیات به عنوان منبع جایگزین نفت در سبد درآمدی دولت اندکی شتاب گرفت و سهم مالیات در درآمدهای دولت در سال ۱۳۹۸ به ۵۴ درصد بالغ گردید. اما اولا فاصله این رقم تا شرایط مطلوب بسیار است و ثانیاً رقم ۵۴ درصد میتواند بیش از آنکه مربوط به افزایش سهم درآمدهای مالیاتی باشد، ناشی از کاهش سهم درآمدهای نفتی و رشد ناکافی رقم کل بودجه کشور باشد (سال ۱۳۹۰ نسبت بودجه عمومی به تولید ناخالص داخلی ۲۶ درصد بود. اما در سال ۱۳۹۸ این نسبت به ۲۱ درصد کاهش یافت)؛ لذا سهم مالیات در درآمدهای دولت، شاید سنجه مناسبی برای حرکت ایران به سمت اقتصاد بدون نفت نباشد. همین گزارش تاکید می کند که نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در ایران در وضعیت بسیار نامناسبی است که هرچند جای تأسف دارد، اما چنانکه معلوم گردیده، استقلال درآمدهای دولت از نفت از طریق جایگزینی مالیات کاملاً ممکن است. طبق گزارشی که در سال ۱۳۹۵ از سوی سازمان امور مالیاتی منتشر شده در سال ۱۳۸۴ نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در ایران ۸ /۶ درصد بوده که در گذر زمان نیز تغییر چندانی نکرده است. بر اساس گزارش بانک مرکزی، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۱۳۹۸ حدود ۲۳۸۵ هزار میلیارد تومان بوده است. گزارش سازمان امور مالیاتی نیز درآمدهای مالیاتی کشور در این سال را ۱۶۸ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است. در رابطه با پایین بودن نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در ایران، صاحبنظران مختلف دلایل متعددی عنوان کردهاند. اما همگان اذعان دارند که حداقل رسیدن به میانگین جهانی در این موضوع، اولاً کاملاً ممکن است و ثانیاً باعث استقلال بودجه کشور از نفت و رفع بسیاری از گرفتاریهای بودجهای نظیر کسری بودجه که عامل بسیاری از مشکلات ماست، خواهد شد. برای نمونه، اگر نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی ما در سال ۱۳۹۸ به جای ۷ درصد، ۲۶ درصد یعنی حداقل به اندازه میانگین استانداردهای جهانی بود، درآمد مالیاتی ما از ۱۶۸ هزار میلیارد تومان به بیش از ۶۲۰ هزار میلیارد تومان میرسید. این در حالی است که کل بودجه عمومی دولت در سال ۱۳۹۸ حدود ۵۲۰ هزار میلیارد تومان بود که بنا بود ۱۳۷ هزار میلیارد تومان آن نیز از محل منابع نفتی تأمین شود! یعنی با رساندن نسبت T/ GDP کشور به میانگین جهانی، درآمد مالیاتی در کشور ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از کل بودجه عمومی نیز بیشتر میشد و نه کسری بودجه گریبان گیر دولت میشد، نه نیازی به فروش نفت فراهم میگردید، نه انتشار اوراق بدهی، نه گران کردن بنزین، نه گران کردن دلار توسط دولت و ضربه زدن به ارزش پول ملی و نه حراج اموال دولت. اگر نظام مالیاتی ما هوشمند میگردید و تمامی فعالیتهای اقتصادی و معاملات کشور و تمامی دستگاههای ذیربط به سامانههای نظام مالیاتی متصل شوند و در یک کلمه این سازمان بر جریان پول و کالا و خدمات در کشور اشراف کامل داشته باشد، نه تنها با تأمین بودجه از محل مالیات، اقتصاد ایران از وابستگی به نفت نجات خواهد یافت، بلکه دولت امکان استفاده از این ابزار برای جذابیتزدایی از فعالیتهای غیرمولد و هدایت نقدینگی به سمت تولید را که یکی از دغدغههای مهم رهبر حکیم انقلاب اسلامی است، خواهد یافت. مدیریت کلان اقتصاد در سیاستهای کلان باید به مقررات پایدارساز مجهز گردد و نظام عملیات موظف به تبعیت از روند پایدار بوده باشد تا بتوانیم مالیات را بعنوان درآمد پایدار جایگزین هر درآمد دیگری قرار دهیم. اقتصادی که با درآمد مالیات اداره میشود اقتصادی مولد و پویاست و مردم درآمد دارند که میتوانند مالیات بدهند. والسلام
حمیدرضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد