اتهام مافیا به صنعت خودرو ، چرا؟
اتهام مافیا به صنعت خودرو ، چرا؟
اینکه قبل از انقلاب ساختار بسیاری از صنایع و از جمله تولید خودرو در ایران با افرادی که در انجمن های فراماسونری وابسته به انگلیس اداره میشد

اتهام مافیا به صنعت خودرو ، چرا؟

به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد اینکه قبل از انقلاب ساختار بسیاری از صنایع و از جمله تولید خودرو در ایران با افرادی که در انجمن های فراماسونری وابسته به انگلیس اداره میشد و بخش اعظمی از علل مصادره اموال و دارایی های آنها بعد از وقوع و پیروزی انقلاب همین اتهام را بدوش میکشید، اطلاع متقنی است که گذشته را کاملا مافیایی کرده بود اما اینکه بعد از انقلاب این جریان بزرگ اقتصادی مجددا توسط جریانهای پیچیده و بهم پیوسته و در تاریکی تصمیم ساز مجددا رشد کرده و اندام اقتصاد ملی را به چنین اتهام خانه براندازی ملکوک میکند، واقعا از عجایب مدیریت در همه دولتهای دوازده گانه بعد از انقلاب است. تاریخچه خودروسازی در ایران البته به ریشه داری انگلیسی متهم است. بدان معنا که انگلیسها عوامل تابع خود را در جریان دگردیسی در استعمار نو ( نئو کُلنیالیسم )ساخته و پرداخته بودند، با تبانی زورمندان و منصب داران رتبه دار در انجمنهای فراماسونری براین صنایع می گماشتند و تا سیاستهای خود را مو به مو توسط ایشان بر اقتصاد تولیدی و ریل گذاری های آن دیکته کنند، آنها هم از کنار این مزدوری نان و آب چرب و شیرینی داشتند. هیلمن که بعدا پیکان نامیده شد، محصول همین ماجرا در ادواری از تاریخ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است. با پیروزی انقلاب و در سالهای از ۶۰ و  ۶۱ به بعد و همزمان با تحقق مصادره ها و تغییر مدیریتها اعم از اینکه آنها زیر نظر دولت رفته بودند و یا در بنیاد مستضعفان جای گرفته بودند در اصل بعنوان شرکتهای تحت نفوذ عواملی و تا حدی وابسته به همان جریانها به دگردیسی پرداخته بودند، در همین سالها بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین و متولی همان صنایع صاحب اتهام گذشته  شد. در صنعت خودرو ایران ناسیونال تبدیل به ایران خودرو گردید و لوگوی ارابه به لوگوی کله اسب تغییر یافت. از قضا در سال ۶۴ شرکت تالبوت انگلیس که اتومبیل هیلمن، مشابه  پیکان را در انگلستان تولید میکرد ورشکسته شد و در همان سالها بهزاد نبوی، میرحسین موسوی نخست وزیر وقت را برآن داشت که سهام شرکت تالبوت را به قیمت ۲۵ میلیون دلار از فرانسوی های فراماسون که تا حدی این صنعت را در انگلستان نجات بخشیده بودند و هنوز اما در گرداب سخت اقتصادی افتاده و دخل و خرج نمیکردند، خریداری کند. پژوی فرانسه که تالبوت را از انگلیس خریده بود و میخواست به جای هیلمن یا مشابه آن پیکان، اتومبیل ملی با نام پژو تولید کند حاضر به این معامله نشد. اما زمینه تفاهم برای تولید پژو در ایران را فراهم کرد. این حقیر آن زمان مسئولیت تامین اقلام نظامی جنگ را داشتم، در یک تفاهم نامه با تویوتای ژاپن زمینه انتقال تدریجی از(SKD to CKD))) برای ساخت لندکروز را فراهم کرده بودم و سپاه با این تفاهم نامه صاحب تکنولوژی تولید اتومبیل شاسی بلند میشد. ما برای اداره جنگ بیش از سی هزار دستگاه تویوتا لندکروز اتاق دار و وانت نیاز داشتیم و از طریق نمایندگی تویوتا (الفطیم) در دوبی نزدیک به ۸۰۰۰ عدد آن را وارد کرده بودیم. برای ادامه کار و تحقق انجام و عملی کردن موضوع تفاهم نامه و اخذ مجوز باید با شورای عالی دفاع مطرح میکردیم که با ارائه تصویری از تفاهم نامه و نامه ای برای صدور مجوز ورود به صنعت خودرو سازی در سپاه مکاتبه لازم با شورای عالی دفاع انجام شد و مرحوم نظران به عنوان دبیر شورای عالی دفاع ضمن اعلام موافقت شورا با پیشنهاد ما، موضوع را به دولت ارسال و جهت پیگیری در دولت، وزارت سپاه را نیز در جریان گذاشتند. متعاقب موضوع حقیر دیداری با میرحسین موسوی و بهزاد نبوی در دفتر میرحسین موسوی داشتم که ایشان ریز اطلاعات مربوط به تفاهم نامه را دریافت نمودند و قرار شد بستر لازم را در وزارت صنایع سنگین بوجود آورند و به ما خبر بدهند. دیری نگذشت که در روزنامه ها منتشر شد که دولت با کارخانه نیسان در ژاپن به تفاهم رسیده که در ایران نیسان پاترول تولید کنند. ما شاکی شدیم و از طریق محسن رفیقدوست موضوع را در دولت مطرح کردیم. پیگیری جایی نیافت و ما همه و با همه آرزوهایمان سرِکار بودیم و معلوم بود دولت بنا ندارد اجازه ورود به صنعت خودرو را به سپاه بدهد. جالب این بود که با همان رقمی که ما سگ را خریده بودیم آنها سگ توله خریده بودند. ما سی کی دی را برای لندکروزر بطور میانگین حدود ۶.۷۰۰ دلار برای تنوعی از محصول خریده بودیم و آنها هم که این رقم را دریافته بودند همان مبنای قیمت برای معامله را با نیسان برای خرید قطعات منفصله نیسان پاترول گذاشته بودند. حال آنکه سی کی دی نیسان پاترول ۴۰۰۰ دلار هم نمی ارزید. حقیر جیپ ویلیز حامل تفنگ ۱۰۶ را از کیا موتور روی چهار چرخ با حدود ۱۹۵۰ دلار بسته و نزدیک به ۴۰۰۰ دستگاه برای سپاه و ارتش وارد کرده بودم و بی حساب نمیگویم که سی کی دی نیسان ۴۰۰۰ دلار هم نمی ارزید. بوی گند این تصمیم همان زمان در شورای معاونین وزارت سپاه و شورای عالی سپاه مطرح شد. هم رفیقدوست رغبتی به پیگیری نداشت و هم هاشمی رفسنجانی حاضر به رسیدگی ادعای ما و پیگیری نشد. ما در این جریان همیشه احساس ماجراهای پشت پرده را به هم منتقل میکردیم. این نجاست بو داشت اما روئیت نمیشد. هرجا هم نمودی مشهود میافتاد برآن سرپوش می نهادند. من در مجموعه خاطرات روزمره خود بدینها ریز به ریز اشاره کرده ام که با کمک خدای متعال روزی منتشر خواهد شد. این موضوع بین دولت و سپاه به جریان صنایع خودرو تنها خلاصه نمیشد که نفربرسازی هم همین داستان را داشت و تخصیص ارز و بودجه دفاعی هم با معضلات مواجه بود. وقتی به دوران گذشته برمیگردم متوجه دریایی از ندیدن ها و نادیده گرفتن ها هستم. متولی مستقیم اجرا ما بودیم و ضعف ها را به صراحت میدیدیم و گزارش میکردیم اما متولی تصمیمات کسانی بودند که رغبتی به رسیدگی نداشتند. به بالا ترها هم که برای گزارش و پیگیری مراجعه میکردی با یک جمله آنچنان خرابت میکردند که ( فلانی را جدی نگیرید) همین امر موجب میشد از ترس آبرو خفقان بگیری. این روزها من خیلی امور را به این برداشت خود از نفوذ در بدنه نظام ربط میدهم. مثلا اگر منوچهر متکی را یا قاضی زاده هاشمی را یا رحمانی وزیر صمت را با این افتضاح کله میکنند حقیر درمی یابم که بیچاره طرف جایی تمکین نکرده و باید تنبیه شود. والسلام

حمیدرضا نقاشیان حمید رضا نقاشیان

 

  • منبع خبر : صبح اقتصاد