اقتصاد آمریکا بلا تکلیف تر از همیشه
اقتصاد آمریکا بلا تکلیف تر از همیشه
چگونه میتوان گفت یک اقتصاد در حال فروپاشی است؟ اگر شاهد بیکار شدن ۲۰ درصدی مردم وتعطیلی بنگاه ها باشیم را شاخص فروپاشی بدانیم؟

اقتصاد آمریکا بلا تکلیف تر از همیشه

به گزارش واحد تحلیلی پایگاه خبری صبح اقتصاد پیش بینی های متعددی در خصوص فروپاشی آمریکا در جراید و رسانه های جهان رقم خورده بود اما شاید کسی باور نمیکرد ویروس کرونا رشته تفکر و همبستگی فدراتیو در آمریکا را با این شرایط که فرماندار پشت فرماندار رئیس جمهور این کشور را به باد انتقاد بگیرد، هرگز متصور نبود.

یکی از این جراید که علی الظاهر در اروپا وزنه ای هم دارد و مردم برای مطالبش کمی تره خرد میکنند هفته نامه آلمانی زبان « اشپیگل » است که البته ناگفته نماند که متهم به جناح صهیونیستی در آلمان نیز هست این هفته در مقاله ای با عنوان «چگونه ترامپ آمریکا را به ورطه فروپاشی کرونایی می کشد؟» به بررسی ابعاد «مدیریت بحران» فاجعه آمیز کاخ سفید در آمریکا و سقوط ناگهانی و غیر قابل تصور  اقتصاد این کشور پرداخته است. هفته نامه آلمانی اشپیگل خاطر نشان می کند که: « ویروس (کرونا) تمام حوزه های اقتصاد مالی آمریکا را بلعیده است. نخست میکده ها، رستورانها و سینماها همه نزدیک به سقوط اقتصادی و با اصطلاح خود آمریکایی ها « بنکراپسی » اند. سئوالی که در اینجا از موضع گزارش مندرج در اشپیگل مطرح است آن است که: «آیا جهان قرار است شاهد انفجار درونی یک ابرقدرت دیگر هم باشد؟»

چگونه میتوان گفت یک اقتصاد در حال فروپاشی است؟ اگر شاهد بیکار شدن ۲۰ درصدی مردم وتعطیلی بنگاه ها باشیم را شاخص فروپاشی بدانیم؟ آیا فرایند ناکارامدی دولت مرکزی آمریکا را در مشاجرات فرمانداران و شهرداران در ایالتها با رئیس جمهور، میتوان شاخص تلقی کرد؟ آیا صف چند ده کیلومتری گرسنگان برای دریافت یک وعده غذا را فروپاشی اقتصاد ندانیم؟ در یک کشور تا چه درصدی از فقر قابل پذیرش است؟ سرمایه داری به فقر چگونه نگاه میکند؟ بنا به گفته آن ثروتمند آمریکایی هرکه ندارد بمیرد بهتر است را ملاک بقای بشریت بدانیم؟ اشپیگل در ادامه نوشته است: « هیچ کجا بحران کرونا در آمریکا ملموس تر از این برنامه توزیع غذای رایگان در این کشور نیست. یکی از مدیران (موسسات خیریه) در شیکاگو، روزانه، بیش از سه تن ماده غذایی در میان نیازمندان توزیع می کند. در منهَتن نیز مردمِ چندین بلوک ساختمانی در مقابل یک محل توزیع غذای محرومان می ایستند. این صحنه ها چنان سیاه و سفید است که به سختی می توان آنها را از سالهای دهه سی میلادی قرن گذشته تمیز داد». زمانی که دونالد ترامپ، سه سال پیش به عنوان رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد، وعده حفظ کرامت و منزلت ملی و توانمندی های جدید را برای آمریکا مطرح کرد. او در نخستین نطق خود در بیستم ژانویه سال ۲۰۱۷ گفت: «ما مشاغل (از دست رفته) را باز می گردانیم. ما ثروت را (به این کشور) برمی گردانیم.» وی حتی گفت جهان را از «فاجعه و مصیبت بیماری» می رهاند. ترامپ آن موقع افزود: «غرور ملی جدید، جانهای ما را بیدار و نگاهمان را بینا می کند و به مناقشاتمان خاتمه می دهد.» اما حالا ویروس کرونا، آمریکا را در بزرگترین بحران از زمان «رکود بزرگ» (یک دهه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم که از سال ۱۹۲۹ شروع و در اواخر دهه ۱۹۳۰ در آمریکا و سایر کشورهای جهان بوقوع پیوست و می توان آن را عمیق‌ترین، طولانی‌ترین و گسترده‌ترین بحران اقتصادی سده بیستم دانست) سرنگون کرده است. «رکود بزرگ» با سقوط ناگهانی «بورس نیویورک» در پاییز سال ۱۹۲۹ میلادی شروع شد و تا به امروز همچنان عمیق در اذهان (مردم) مجسم است. عالم گیری (کرونا) تمامی ملتهای کره زمین را درگیر خود کرده است اما در هیچ کجای جهان غرب، به اندازه آمریکا، کسری ها و کمبودها این چنین بارز مشهود نیست. در پایان فوریه گذشته بود که رئیس جمهور آمریکا ادعا کرد دولتش، کنترل اوضاع را به طور کامل در اختیار دارد؛ غافل از آنکه اکنون شمار مبتلایان به سمت یک میلیون نفر میل میکند و بیمارستانهای نیویورک، دیترویت و نیواورلئان می توانند به سختی بر هجوم بیماران فایق آیند. این هفته نامه در ادامه افزوده است که: « متفاوت از بحرانهای جهانی دیگر، آمریکا به عنوان قدرت پیشرو و رهبری کننده جهان (از گردونه) حذف شده است». آمریکای امروز،(حسابی) درگیر خودش شده است. در این میان ترامپ نیز اغلب، خیر و سعادت خود را در آن می بیند که به سازمان بین المللی که نامش «سازمان جهانی بهداشت» است و واقعا مبارزه جهانی با این بحران را باید هماهنگ کند، حمله کند. او (ترامپ) تهدید کند که پرداختهای مشارکتی خود (به این سازمان) را متوقف خواهد کرد. چون این سازمان، «گند زده است». همه این اتفاقات حتی آنها که از چشم رسانه ها دورمانده اند نشان میدهند که اقتصاد آمریکا بلاتکلیف تر از همیشه به مسیری به نام ناکجایی سرازیر شده و زمینه این فرایند را که مردم جهان دلارها را به بازار آورده با ارز و کالا مبادله کنند که نهایتا سقوط دلار را در پی خواهد داشت، به دست خود عملی میکنند. نتیجه اینکه سونامی سقوط به شماره معکوس افتاده است و من در جیبم فقط ۱۰۰ دلار دارم که آن را یوآن خواهم نمود. والسلام

حمیدرضا نقاشیان حمید رضا نقاشیان

  • منبع خبر : صبح اقتصاد