امام خامنه ای: سازمان ملل چرا؟
امام خامنه ای: سازمان ملل چرا؟
انتظارات مردم جهان از سازمان ملل در هیچ دوره‌ای جامه عمل نپوشیده است. در این ادوار ۷۰ ساله که سازمان ملل با اعمال نفوذ قدرت‌های بزرگ در جهت تصمیمات مورد درخواست و نیاز همین قدرت‌ها اداره میشود، چه ظلم‌های عظیمی که به مردم جهان از ویتنام تا فلسطین، از کامبوج تا آرژانتین، از نیکاراگوئه تا میانمار و از تانزانیا تا یمن و از آفریقا تا آمریکای جنوبی روا دانسته نشده است؟

امام خامنه ای: سازمان ملل چرا؟

به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد  حال که دوره دبیر کلی آقای گوترش در شرف اتمام است و زمینه انتخاب شدن فردی اثرگذارتر را فراهم میکند باید به عملکرد ایشان نمره داد و بنظرم ایشان با این عملکرد بسیار ضعیف و تحت تاثیر دول قدرتمند دنیا نمره قبولی برای انتخاب مجدد را بدست نیاورند. کاندید شدن مجدد گوترش برای دبیر کلی سازمان ملل و شاید با اشاره به ساختار انتخاب دبیرکل سازمان ملل متحد به‌طور رسمی و مستقیم تحت نظر پنج عضو دارای حق وتو محل سئوالی است که در همه ادوار گذشته بی پاسخ مانده است. با بررسی دوره‌های مختلف جهان شاهد این امر خطیر است که، به‌ ندرت دبیر کلی در این سازمان حضور داشته که حتی تا حد ده درصد  مستقل عمل کرده باشد. اینکه متاسفانه دبیران کل سازمان ملل نتوانسته‌اند اهدافی که در منشور سازمان تصویب، نگاشته و منتشرشده  است را عملی کنند، موجب یاس و ناامیدی مردم جهان از این سازمان شده و باید اذعان داشت که متأسفانه اهداف و اصول پیش‌بینی شده در منشور سازمان ملل هم یا به انحراف رفته و یا کارآمدی و کارایی لازم و اثرگذار را نداشته‌اند. وقتی نقش دبیر کل سازمان ملل را کالبدشکافی می‌کنیم، به محتوایی کاملا جانب‌دارانه که داخلش اهدافی آمریکائی، انگلیسی، فرانسوی و مقداری هم برای دلخوشکنک چینی و روسی نهفته است!!! بنابراین دبیر کل عملاً  با این اتهام که به کارگزاری قدرت‌های بزرگ مشغول است و در واقع نمی‌تواند کارآمدی لازم را برای استیفای حقوق محرز مردم جهان حتی آسیب‌دیدگان داشته باشد. عملکرد ضعیف گوترش به‌عنوان دبیر کل سازمان ملل در قبال برخی مسائل مهم بین‌المللی، فی‌الولقع نقطه شرم در عملکرد این سازمان در این دوره بوده است. بطور گذرا و خیلی خلاصه میتوان اشاره داشت که در این دوره چند بحران جدی در سطح بین‌الملل رخ نمود که سازمان ملل نقش خود را به هیچ انگاشت، از جمله مسئله داعش که فقط بحث جریان انحرافی نبود و واقعاً در میان دو کشور عراق و سوریه با تجاوز به عنف و ناموس مردم یک دولت جعلی ایجاد کردند و برخی کشورها مثل عربستان و امارات دست به اقداماتی برای شناسایی و رسمیت بخشیدن به آنهاهم زندند. فاجعه این بود که هیچ کشوری مانع این حرکت تروریستی بعنوان یک دولت جعلی نمی‌شد و اگر نبود جمهوری اسلامی ایران که با رشادت و قدرت ایستاد و شهدایی بی‌شمار هم در این راه  تقدیم نمود، امروز با یک اسرائیل دوم در منطقه روبرو بودیم و سازمان ملل با وجود همین دبیر کل خفقان مرگ گرفته بود. از دیگر دلایل ناکارآمدی گوترش و یا هر دبیر کل دیگری این است که بطور ساختاری در انتخاب  دبیر کل سازمان ملل در کنترل پنج قدرت دارای حق وتو در جهان است و هر جا این کشورها پنهانی و یا حتی علنی با هم معامله و داد و ستد سیاسی کنند، جهان شاهد سکوت ظالمانه سازمان ملل و دبیرکل آن است. چرا که در انتخاب دبیر کل حتماً باید پنج عضو دائمی دارای حق وتو در شورای امنیت موافقت خود را ابراز نمایند، که البته این امر موکول به پست دبیر کلی تنها هم نیست و در مورد دیگر پست‌ها هم این مسئله وجود دارد، مثلاً در مورد معاونت مالی سازمان ملل فرانسوی‌ها خیلی حساس هستند، از قبل افراد را تعیین می‌کنند و از مدت‌ها قبل می‌گویند معاون مالی سازمان برای دوره‌های بعد هم فلانی خواهد بود. در مورد مسائل اجتماعی و سیاسی انگلستان کاندیدا معرفی می‌کند. در مورد مسائل بحرانی و نظامی آمریکایی‌ها عامل رسمی خود را تعیین می‌کنند. لذاست که مشاهده میشود که آمریکایی‌ها وارد عراق شده‌اند مجلس عراق مصوبه رسمی و قانونی داده است اما آنها با لطایف الحیل مانده‌اند و بهانه می‌تراشند و بیرون نمی‌روند! دبیر کل سازمان ملل هم هیچ اقدامی برای حل این قضیه انجام نمیدهد. سازمان ملل در جریان تروریسم بین‌المللی به سرکردگی آمریکا و عربستان و رژیم صهیونیستی کاملا ساکت است. ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و یاران همراهشان با چشم کور و زبان لال سازمان ملل همراه بود. ترور و تکه تکه کردن جسد جمال قاشقچی در ترکیه بعنوان یک منتقد عربستان کاملا ندیده گرفته شد. واقعا در جریان کشانده شدن جهان به تروریزم از ترور دانشمندان هسته‌ای گرفته تا ترورهای سیاسی امنیتی سامان ملل کنوانسیون‌های خود را نقض کرده است. نقض حقوق دیپلماتیک، نقض کنوانسیون ۱۹۶۱ و ۱۹۶۳ و بطور مشخص ۱۹۶۱، نقض کنوانسیون‌های حقوق بشر و نقض کنوانسیون‌های دیپلماتیک به معنای ندیده شدن سازمان ملل توسط خود سازمان ملل بوده است که دبیر کل سازمان ملل می‌توانست در این مورد نقش مؤثری ایفا کند؛ اما به دلیل تحت تأثیر آمریکا و دیگر قدرت‌ها بودن،‌ متأسفانه بدترین عملکرد را از خود در قضیه ترور شهید سلیمانی و برخی مسائل دیگر به‌جا گذاشت. در بحث موشک‌های بالستیک ایران هم که هر کشوری حق دارد موشک بالستیک داشته باشد و این از ارکان قدرت دفاعی است و اساسا واقعاً به هیچ کشوری مربوط نیست که بخواهد مانع کشور دیگری شود؛ اما آمریکایی‌ها هر چه در توان داشتند علیه ایران انجام دادند و گویا که اصلاً دبیر کل سازمان ملل در تبیین موضوع حقانیت جمهوری اسلامی ایران، وجود ندارد. همین اخیرا در روز مبعث پیامبر اکرم رهبر انقلاب اسلامی وارونه‌نمایی حقایق را یکی دیگر از شگردهای دشمن در جنگ نرم برشمردند و با اشاره به نمونه‌هایی از دروغ‌گویی‌های آشکار افزودند: « مردم مظلوم یمن شش سال است که با چراغ سبز دولت آمریکا زیر بمباران و محاصره اقتصادی و غذایی و داروییِ دولت سنگدل و ظالم سعودی هستند و صدای اعتراض هیچ‌یک از مجامع بین‌المللی و دولت‌های مدعی غربی بلند نشده اما حالا که مردم پر استعداد یمن، با ساخت یا تهیه برخی وسایل دفاعی به حملات دشمن پاسخ می‌دهند، صدای اعتراض و ملامت، حتی از طرف سازمان ملل بلند شده که این اقدام سازمان ملل زشت‌‌تر از اقدامات آمریکا است». ایشان اشاره داشتند که: « در اختیار داشتن بزرگ‌ترین زرادخانه اتمی و کشتار ۲۲۰ هزار نفر بوسیله بمب اتم و در عین حال ادعای مخالفت با سلاح کشتار جمعی»، «حمایت از دولت سعودی که مخالف خود را با ارّه تکه‌تکه می‌کند و در عین حال ادعای طرفداری از حقوق بشر» و «ایجاد و حمایت از گروه‌های تروریستی همچون داعش و قرار دادن پول و امکانات رسانه‌ای مدرن و فراهم کردن زمینه فروش نفت سوریه بوسیله آنها و در عین حال ادعای مبارزه با تروریسم» مصادیق دیگری از وارونه‌نمایی‌های دولت آمریکا و سکوت مرگبار سازمان ملل بوده است. بطور کلی باید اذعان کرد که نه تنها گوترش بلکه ماهیت سازمان ملل در شرایط کنونی بیش از آنکه مدافع حریم حق کشورها و امنیت جهان باشد توجیه گر جریان قدرت و ظلم و کشتار بی‌گناهان در اقصی نقاط جهان است و تا این موضوع حل نشود فاجعه جهانی حل نخواهد شد. والسلام

حمیدرضا نقاشیان

  • منبع خبر : صبح اقتصاد