ترامپ و مرکل همزمان میروند
ترامپ و مرکل همزمان میروند
روز گذشته در خبرها دیدم که آنگلا مرکل پس از ۱۸ سال سکان‌داری حزب دموکرات مسیحی در آلمان با این جمله از قدرت کناره‌گیری کرد: «من برای صدراعظم شدن زاده نشدم

ترامپ و مرکل همزمان میروند

به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد , روز گذشته در خبرها دیدم که آنگلا مرکل پس از ۱۸ سال سکان‌داری حزب دموکرات مسیحی در آلمان با این جمله از قدرت کناره‌گیری کرد: «من برای صدراعظم شدن زاده نشدم، من همیشه آرزویم این بوده که در مشاغلی که به‌عهده می‌گیریم آبرومندانه عمل کنم و آنها را آبرومندانه ترک کنم».‍

او بظاهر با لبخند رضایت جایگاهی را ترک می کند که در شرایط کنونی ترامپ بر سر ترک کردنش قشون کشی نموده است. مرکل در دوره تصدی در مقام صدر اعظمی آلمان برای کشورش مفید بود اما برای جهان، باور ندارم. سیاست‌های مرکل در برجام برای ایران آسیب‌زا بود و متاسفانه همان راهی را رفت که ترامپ میرفت اگر چه به ظاهر مثبت نشان نمیداد. سیاست‌های اروپایی و آمریکایی در غرب آسیا خسارت‌هایی را به مردم این منطقه تحمیل کرد که شاید تا صد سال آینده امکان جبرانشان فراهم نشوند. اگرچه مرکل با تمرکز روی قدرتمندتر کردن اروپا در مقابل آمریکا سرمایه‌گذاری سنگینی را به کشورش تحمیل نمود اما جایگاه آلمان را در غرب آسیا تا حدی حفظ نمود. اینکه اروپا و آمریکا هر دو منافع خود را در خاورمیانه پایان یافته میدانند از نکات راهبردی در چشم انداز ۲۰۲۱ تا ۲۰۳۰ خواهد بود. یقینا متحدان و شرکای آلمان و آمریکا در خاورمیانه مسلماً به تغییر تمرکز اروپا و نگاه به مناطق دیگر برای یافتن شرکا و متحدان جدید، واکنش نشان خواهند داد. برخی از آنها با کشورهای دوست آلمان و آمریکا و برخی هم با کشورهای رقیب همراه خواهند شد. حداقل در کوتاه‌مدت، این کشورها از طریق تولید سلاح و یا جنگ مسلحانه به رفتاری پرخطر مبادرت خواهند کرد. این نشانه‌ها همین‌الان نیز در یمن، عراق، لیبی، سوریه ، ترکیه و مناطق دیگر مشهود بوده و احتمالا افزایش نیز خواهند یافت. شاید این تحلیل درست باشد که، هیچ‌ یک از این مسائل، به‌استثنای تکثیر تسلیحات، برای غربی‌ها شامل اروپا و آمریکا  اهمیت چندانی ندارند، هرچند که بی‌ثباتی فزاینده در این منطقه برای متحدان آمریکا در اروپا بعنوان جغرافیای نزدیک‌تر،  شاهد تأثیر بحران پناه‌جویی بر سیاست‌‌هایشان بوده‌اند اما  برای رقبای کشورهای غربی  در شرق آسیا که سه‌چهارم نفت خود را از خاورمیانه وارد می‌کنند، نگرانی مهمی محسوب گردد. اخیرا جان آلترمن در یادداشتی که وب‌ سایت مرکز مطالعات بین‌المللی و استراتژیک آمریکا آن را منتشر کرده است؛ نوشت: « در بحبوحه بحث‌ها در خصوص موضع متناسب آمریکا [ منظور ناتو است ] در خاورمیانه، یک مؤلفه کمتر موردتوجه قرارگرفته و گاهی کلا فراموش شده است. غالباً مردم تصور می‌کنند که آمریکا راهبرد خود در خاورمیانه را به ‌طور اساسی تغییر جهت خواهد داد و سایر قدرت‌ها باقدرت تمام وارد این منطقه خواهند شد. این اطمینان خاطر وجود ندارد که تغییر جهت راهبرد هر یک از این قدرت‌ها [ چین، ایران، روسیه ] تأثیری بر منافع آتی آمریکا نخواهد داشت». اما این دیدگاه درست نیست. با افزایش تعامل غرب در خاورمیانه، تعامل جهان در این منطقه نیز افزایشی چشمگیر ‌یافته است. رقبا و شرکا به‌ طور یکسان با وضع موجود خاورمیانه پیوند خورده‌ و در صدد تحکیم مواضع ماندگار خود برنامه‌ریزی میکنند. تغییر در وضع موجود خاورمیانه آنها را نیز تغییر می‌دهد و اگر رقبا و شرکا تحت تأثیر قرار گیرند غرب شامل اروپا و آمریکا  نیز متأثر خواهد شد. شاید آمریکا احساس کند که کارش در خاورمیانه تمام شده است اما برای ناتو و مخالفانش هرگز این راهبرد صادق نیست. چین فاقد منابع نفت و گاز لازم برای پیشبرد اقتصاد خویش بوده و در سال‌های آتی ظاهراً به خاورمیانه وابسته‌تر خواهد بود. مسلماً این کشور به دنبال افزایش جای پای خود در این منطقه بوده و به دنبال بهره‌برداری از موضع برتر خویش برای فشار بر همسایگان آسیای شرقی خود خواهد بود که آنها نیز به خاورمیانه وابسته هستند. از آنجائی که کشورهای خاورمیانه با چشم‌انداز عقب‌نشینی آمریکا و پیشروی چین در این منطقه مواجه هستند، آلمان بعنوان قدرت برتر اروپا و آمریکا بعنوان کدخدای جهان برای جلوگیری از نفوذ چین در زیرساخت‌های فیزیکی و فنّاورانه این منطقه شدیداً تحت‌فشار خواهد بود. چین نمی‌خواهد که جای خالی حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه یا مناطق دیگر را پر کند اما به دنبال پیشبرد امنیت خویش با ابزاری دیگر است. اگر چین بتواند تجهیزات نظارتی فراگیری در این منطقه ایجاد کند، به دستاورد بیشتر از تقویت چند برابری قدرت حضور نظامی محدود این کشور دست خواهد یافت. این کشور با دولت‌های خاورمیانه نیز روابطی خوب برقرار خواهد کرد، چراکه مدل توسعه اقتصادی چین بدون تحولات سیاسی و اجتماعی، تقریباً همه آنها را در مواجهه با چشم‌انداز نارضایتی عمومی، تحت تأثیر قرار داده است. خداحافظی آنگلا مرکل با رضایت و تحت تاثیر شرایط بسیار سخت کرونایی و اقتصاد تابع آن و فشار اروپا در مواجهه با برگزیت و یک بام و دو هوایی انگلیس برای او نجات‌بخش ولی برای اروپا هزینه‌زاست. اما تحمیل فشار بر ترامپ بمنظور تحویل کاخ سفید برای آمریکا و بقیه کشورها خصوصا غرب آسیا مفید فواید است. والسلام

حمیدرضا نقاشیان حمیدرضا نقاشیان

  • منبع خبر : صبح اقتصاد