به گزارش واحد تحلیلی خبرگزاری صبح اقتصاد خاطره ها یکی پس از دیگری منتشر میشوند و حس نفرت را نسبت به ملکه و من تبع او از هر قماشی که بوده باشند روزافزون میکنند. در این مقاله سعی دارم داستانی واقعی از دیدار اسید ابوالحسن اصفهانی که از مراجع عظیم الشان عالم اسلام در نجف بوده اند به محضر مخاطبین تقدیم کنم.
پس از پايان جنگ دوّم جهاني، يكي از عناصر معتمد به نام «حاج مهدي بهبهاني»، از سوي دولت وقت‌ِ عراق و نخست وزير وقت (نوري سعيد) به محضر مرجع بزرگ شیعیان، «آيت‌الله العظمی آسید ابوالحسن اصفهاني» رسيد و ضمن صحبت گفت : سفيركبيرانگلیس، قصد شرفيابي و تقديم پيام دولت‌ِ متبوع خويش را به حضرتعالي دارد! آیت الله اصفهانی،حاضر به این ديدار نشدند، اما با اصرار فراوان اطرافیان فرمودند: به يك شرط او را مي‌پذيرم! و آن اينكه : ديدار و گفتگو، عَلَني و در حضورِ عموم باشد!… پس از چندی، روزِ ملاقات فرا رسيد و سفير انگلیس، با نخست وزير عراق و گروهي از وزرا با اسكورت و تشريفات‌ِ بسيار، به بيت‌ِ «آیت الله العظمی اصفهانی» وارد شدند و از سوي ديگر هم أنبوهي از شخصيّتهاي مختلف كه از سوي آن مرجع بزرگ، دعوت شده بودند گرد آمدند! پس از نشستن حضرت آیت الله اصفهانی، سفير بريتانيا كه در كنار ایشان نشسته بود، بعد از عرض سلام و اظهار ارادت و تقديم پيام دولت متبوع خويش، گفت : عاليجناب، دولت انگلستان نذر كرده بود اگر كه بر آلمان نازي پيروز گردد، صدهزار دينار خدمت‌ِ شما به عنوان پيشواي جهان اسلام تقديم نماید، تا در هر موردي كه خود شايسته مي‌دانيد، هزينه بفرمایید. آیت الله اصفهانی فرمود: مانعي ندارد! سفيرانگلیس، بي‌درنگ كيف خود را گشود و يك قطعه چك صدهزار ديناري تقديم نمود و مرجع بزرگ شیعیان هم آن را دريافت كرد و زيرِ تشك‌ِ خود نهاد. این موضوع که بزرگان روی یک تشکچه می نشستند و اگر وجوهی تقدیمشان میشد آن را زیر لبه تشک چه میگذاشتند بسیار متداول بود. این پذيرش چك به وسيله آن مرجع شيعه، برخی از علما، تجّار و شخصيتهاي‌ِ حاضر در جلسه را نگران و رنجیده کرد که چرا مرجع بزرگ ملاحظه بیضه ارزشمند اسلام و حوزه نجف را ننمودند. أمّا طولي نكشيد كه ديدند «حضرت آیت الله» به سفير انگلیس و همراهان فرمودند : ما مي‌دانيم كه در اين جنگ خانمان سوز ( اشاره به جنگ دوم جهانی در اروپا)، بسياري از مردم اروپا، آواره و از هستي ساقط شدند. از طرف ما به دولت متبوع خود بگوئيد: سيدابوالحسن، به نمايندگي از مسلمانان، وجه‌ِ ناقابلي، به منظور كمك به آسيب ديدگان‌ِ جنگ، تقديم مي‌دارد و از كمي‌ِ وجه معذرت مي‌خواهد! چرا كه خود مي‌دانيد ما و مردم ما نیز در شرايط مشابهي هستيم. آنگاه، چك سفير بريتانيا را از زيرِ تشك درآوردند و يك قطعه چك صدهزار ديناري نيز از خود، روي آن گذاشته و به سفير بريتانيا دادند. با اين تدبيرِ دقیق و عزت نفس آیت الله اصفهانی، سفير انگليس، شرمنده شد و رنگ‌ِ چهره‌اش تغيير كرد و بلافاصله اجازه مرخصي خواسته و با بوسيدن‌ِ دست آن مرجع بزرگ، از بيت ايشان خارج شد. پس از لحظاتي نوري سعيد نخست وزير عراق به خدمت‌ِ «آیت الله اصفهانی» بازگشت و خود را بر قَدَمهاي‌ِ ایشان انداخته و پس از ادب ورزیدن گفت : اي پيشواي عظيم‌القدر قربانت گردم ، نماينده انگليس بعد از ترك‌ِ محضر جنابعالي، از هوشياري و درايت‌ِ شما شوکه شده و گفت: ما مي‌خواستيم، شيعيان را استعمار كنيم و آنان را بخريم! امّا پيشواي‌ِ شما، ما را خريد و پرچم‌ِ اسلام را در بريتانيا بر زمين كوبيد. بعد از رفتن‌ِ «نوري سعيد» برخی حاضران در مجلس، از «آیت الله اصفهانی» پرسيدند : اگر آن وجهي كه به سفير انگليس تقديم كرديد، به مصرف حوزه علميّه مي‌رسيد، بهتر نبود؟! آن بزرگوار در جواب فرمود : سهم امام(ع) بايد در ترويج اسلام و مذهب صرف گردد، به نظر من يكي از مواردي كه مي‌توانستيم بهترين بهره‌برداري را در ترويج اسلام بنمائيم، همين مورد بود. که اروپایی ها نتوانند ما را تحقیر کنند و ما دست بالا را در مواجهه حفظ کنیم. حال باید به این مفلوک النفسهای ذلیل البنیاد که با وعده وعید یا تهدید به افشایی نوکری انگلیس علیه ملت خود را پذیرفته و جهنم را به بهشت الهی برای چند صباح ریاست و خیانت به ملت و مردم خود میفروشند، بگوییم منش شیعه در طول تاریخ حفظ عزتمندی بیضه اسلام بوده است و عبرتی که مراجع عظیم الشان آن را به ما آموخته اند این مبنا را بیمه نموده و شما آب کف جوی و رفتنی هستید و اسلام ریگ کف جوی و ماندنی است. والسلام
حمید رضا نقاشیان
- منبع خبر : صبح اقتصاد
