انگلیس به رفتن شاه کمک کرد، اما نه برای تحقق اسلام ناب(۷)
انگلیس به رفتن شاه کمک کرد، اما نه برای تحقق اسلام ناب(۷)

در سر مقاله روز شنبه ۲۱ بهمن و به عبارتی دو روز پیش و قبل از راهپیمایی عظیم و دندان شکن ملت بزرگ و قدر شناس و چیز فهم ایران،از بدخواهان نظام اسلامی به این امر پرداختم که در سال ۵۷ سران کشورهای متحد اروپایی با رئیس جمهور امریکا در جزیره گوادلوپ ملاقات و نظرات […]

در سر مقاله روز شنبه ۲۱ بهمن و به عبارتی دو روز پیش و قبل از راهپیمایی عظیم و دندان شکن ملت بزرگ و قدر شناس و چیز فهم ایران،از بدخواهان نظام اسلامی به این امر پرداختم که در سال ۵۷ سران کشورهای متحد اروپایی با رئیس جمهور امریکا در جزیره گوادلوپ ملاقات و نظرات خود را در نیاز به تغییر در ساختار قدرت در ایران به یکدیگر نزدیک نمودند و این نزدیکی نظرات سران دول طماع به منافع خود در ایران را در محدوده ای فقط یک قدم به خواست ملت بزرگ ایران در قدمی که شاه را که اولین مزاحم تحقق انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران بود، بیشترنزدیک نمود ولی در مذاکرات این سران نکات برجسته و مهمی دیده میشودکه باید به ریز نقش و اهمیت داشتن هریک از آنها دقیقا پرداخته شود تا بقول مائوتسه دونگ گذشته بتواند درس آموز حال و آینده تلقی شود.

اولا اینکه فرار شاه اگر چه بخشی از پلان انگلستان برای کاستن از قدرت امریکا در ایران بود، لاکن بدون خواست و فشار انقلابی ملت مسلمان ایران این کار هرگز صورت تحقق نمی بخشید ، چرا که با حضور شاه زمینه برای متزلزل شدن نظامیان فراهم نمیشد و این نگرانی بین بزرگان انقلابی کشور وجود داشت که شاه دست به دیوانگی مجددی زده و حمام خون دیگری همانند ۱۵ خرداد سال ۴۲ راه بیاندازد و این امر یقینا میتوانست تاثیر شگرفی در راهبرد زمان دار شده برای تحقق انقلاب اسلامی ایجاد نماید فلذا فرار شاه را باید بخش مهمی از تحقق خواست ملت و نیت استوار ولی مقدماتی رهبری انقلاب برای تحقق انقلاب تلقی نمود.

ثانیا اینکه قدرتهای امریکا و اروپا هر یک جداگانه در این راستا و البته در محدوده ای با هم  به مبارزه ای ظریف و دیپلماتیک برای حفظ منافع خود  به تمسک هایی دست میازیدند نیز  باید مد نظر و توجه واقع  شود.

اروپایی ها با رهبری اشکار و نهان انگلستان، بدنبال تغییر رژیم به نفع انقلاب و البته با تمهیداتی در پسا انقلاب  و آمریکا در تدارک تغییر رژیم به نفع ملی گرایی که سابقه نفوذ و سردمداری آن در احزاب از زمان تشکیل جبهه ملی در ایران بود سعی در نگهداشتن بختیار بعنوان مهره نسوخته به ازعم خود بوده است.

بسیار مهم است که توجه به گذشته کمک به درک این مطلب را فراهم آورد که کلید واژه ی ۴۰ سال مبارزه پسا انقلاب در ساختار داخلی ایران بین احزاب مختلف نیز همین اختلاف دید و نیت بین احزاب انگلیس گرا و آمریکا گرا بوده و خواهد بود.

نقش اسلامیت نظام نیز بوضوح ، افشای پشت پرده وابستگی این دیدگاهها به جریان های تامین کننده منافع بیرونی هاست تا نرخ تحقق استقلال روز به روز افزایش یافته بستر کم رنگ شدن غرب گرایی و ملی منشی رنگ غیر ثابت خود را به تفکر ماندگار اسلام ناب ناشی از دیدگاه انقلابی امام (ره) و رهبری ، با رنگ خدایی و ثابت ، ببازند.

آنچه امام خمینی رحمت الله علیه حتی علیرغم خواست بستگان و اطرافیان خود و تا حدی نفوذی های نزدیک به خود بدان مبادرت نمود ایجاد ساختاری ثابت و ماندگار درپایه ریزی نظام سیاسی اسلامی با تحقق اصل ولایت فقیه بوده است.

شاید تا همه ملت ایران نقش ثبات و ماندگاری در سیاستهای سیاسی یک نظام را به اندازه درک دشمنان اسلام از این فرایند ندانند، اهمیت اصل ولایت فقیه در تفکر دینی و قانون اساسی به اندازه لازم، ارزش جامع خود را نیابد.

لذاست که بر اندیشمندان و فقها و سیاسیون و نویسندگان و حتی هنرمندانی که حتی یک قدم از قاطبه ملت به پیشند، بر این باشد که در عملکرد و اثار خود نقش بسیار عظیم ولایت فقیه را به امروزیان و فردا ئیان و حتی فردا تر از فردا ها برای حفظ و استحکام نظام بشناسانند.و ارزش این جمله امام را در آثار خود همه فهم نموده ، که فرمودند : « پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد».

اینکه انگلستان و امریکا در یک اشتراک نسبی و یک نیت قابل بروز بعدی به تحقق نظام جمهوری بجای نظام شاهی تن میدهند ناشی از داشتن سرمایه ای انسانی و نفوذ داده شده در بدنه ای تاثیر گذار در ساختار سیاسی ایران بوده و رشد هم یافته است.

به دقت و بالغانه و موشکافانه که نگاه میکنی متوجه میشوی که هریک از این قدرتها بانیتی به دنبال مسیری برای صاف کردن راه برای مزدوران و هم پالکی های خود در ساختار های با اهمیت نظام بوده و هستند.

تبیین اولویتهای نظام در شاکله قانون و اطلاع جامع از حقوق مردم توسط مردم و ایجاد روحیه حق طلبی در شاکله تقاضا کمک به افشای نقش مزدوری و مفاسد رفتاری مینماید.عوامل دولت هر جا حقوق مردم را به مردم در مزاحمت تادیه نموده و یا گران بفروشند در ساختار نظام محکوم به دفع خواهند بود و این نیست الا اینکه دستگاههای نظارتی از ناخالصی عاری و به وظیفه اصلی خود مبادرت نمایند.والسلام