باخنده ولی زبغض میگویم، چشم
باخنده ولی زبغض میگویم، چشم

درجلسه ای که خانم شرمن مقام ارشد وزارت خارجه در دولت امریکا با خبرنگاران درباره نشست سه + سه داشته است نکات بحث برانگیزی مطرح شده که بسیار قابل تامل است. خانم شرمن در اظهارات خود فرموده اند: تمام مقامات امریکا با غنی‎سازی در ایران مخالفند. ایشان اظهار داشته اند: پرزیدنت اوباما از«حق استفاده صلح‌آمیز» […]

درجلسه ای که خانم شرمن مقام ارشد وزارت خارجه در دولت امریکا با خبرنگاران درباره نشست سه + سه داشته است نکات بحث برانگیزی مطرح شده که بسیار قابل تامل است. خانم شرمن در اظهارات خود فرموده اند: تمام مقامات امریکا با غنی‎سازی در ایران مخالفند. ایشان اظهار داشته اند: پرزیدنت اوباما از«حق استفاده صلح‌آمیز» سخن گفته اند و نه «حق غنی‎سازی» برای ایران یا اینکه ایشان اظهار داشته اند: از کنگره خواسته‎ای مبنی بر توقف در تصویب تحریم‎های جدید را نخواسته ایم.

باتوجه به تکرار ماهیت کاملاً مغایر اظهارات خانم شرمن در رسانه های مختلف امریکایی سه عامل مهم میتوانند موجب این عقب نشینیها و استفاده از واژه های “شل کن سفت کن” بوده باشند.

عامل اول اینکه عمل زدگی در ساختار حکومتی امریکا جایگزین مبانی استراتژیک و راهبردی و انحراف از اصول تئوریک و نظری گردیده و بیماری رسانه ای روز به روز به این متدولوژی بیش از پیش دامن میزند، تا جایی که نوع مسئولین در امریکا بدون توجه به تاثیر این شیوه واکنش ها موجد حرکت هایی پاندولی در سیاستهای روزمره گشته ونوعا تمسخر مردم و رسانه ها و طنز آفرینیهای سیاسی را بجان خریده اند.

عامل دوم اینکه نظام اطلاعاتی حاکم بر شرایط داخلی بر ماهیت سلیقه و پسند جامعه خود اشراف نداشته و قادر به ارزیابی پیش از وقوع واکنشهای اجتماعی در امریکا نیست و هرچه از بحران هویت بیشتر میگذرد، امریکاییها کمتر به خواست و نیاز اجتماعی واقف میشوند. من باب نمونه اعلام اظهارات مسئولین بلند پایه در امریکا در خصوص موشک باران سوریه وقتی به نظر سنجی گذاشته شد و حین آن خطر نابودی اسراییل لمس شد، پاسخی کاملاً مغایر با نظرات ابرازی بدست داد و موجب عقب گردی کاملاً مشهود در سیاست خارجی و جنگ طلبانه در امریکا گردید.

عامل سوم اینکه نفوذ لابی های مختلف در امریکا ماهیت اداره ی دموکراتیک در آن جامعه را تحت الشعاع منافع جریانی قرار داده و از آنجا که بر وقوع جریانها اشراف می یابد، لذا قادر به وتو نمودن تصمیمات سیاسی بوده و کمتر جریانی میتواند بر این نفوذ و سایه ی قدرت اعمال قدرت ونظر نماید.

حال و با توجه به موضوع رابطه بین ایران و امریکا که به اعتبار حمایت بیدریغ آن کشور در طول سلطنت پهلوی از آن رژیم منحوس، در طول انقلاب به سیاهی و تاریکی گراییده و نگاه تیزبین و الهی امام خمینی رضی الله عنه آن را به رابطه ای همانند رابطه ی گرگ و بره تشبیه فرمودند،
ومقام معظم رهبری به صراحت و وضوح دولتمردان آمریکا را نامطمئن و خودبرتربین و عهدشکن قلمداد فرمودند و شرائط ناپایدار سیاسی در این کشور که هرلحظه هریک از صاحب منصب هایش با ادبیات ناپایداری در مقابل دوربین واقع میشوند، کجا محل اتکاء و میدان ارتباط است؟ و چه میزان میتوان به این رابطه دل بست؟ خدا میداند که منافع ملی در بر ندارد.

شرایط امروز ما با گذشته متفاوت است. انقلاب اسلامی در کنه و بن قلب مردم منطقه جای خود را یافته و سینه های پر کینه از این محبوبیت را شکافته و دشمنان اسلام و محرومان جهان را افشاء نموده است واگر هر دولتی با نگاه برابر و حفظ عزت نظام از درِ حسن نیت با ما بدر آید، یقینا زمینه های رشد و آزمونِ جامع تری را برای ملت ما فراهم می آورد. و از این روی ایرانیان به عزت نفسی عظیم و کریمه ممهزند و شرایط بعد از صلح حدیبیه را دارایند، که موجب اعتلای عزت برای مسلمین گردید و از منظر خدای متعال فتح مبین نام گرفت، بی تردید مردم ما در میدان های آزمون سر افراز خواهند بود.

اما تکلیف دولت روحانی در این میدان هیچ چیز بجز حفظ عزتمندی و رعایت اقتدار انقلاب نیست.
رو دربایستی سیاسی، دستپاچگی، خوش بینی بیرون از منطق، اعتماد بیجا به عوامل بد امتحان داده، و هر صفت دیگری که ما را در محک معامله با اصول انقلاب اسلامی قراردهد برای دولت سمّی مهلک و استفاده از آن حرام است.
حرام است نه از منظر اینکه فقه آنرا حرام کرده.
حرام است نه از منظر اینکه در کتاب احکام بدان اشاره رفته.
حرام است نه از منظر آنکه به اسلام و روحیات مسلمین لطمه وارد میکند.
حرام است از منظر اینکه صلابت ما را برای معامله روی میز میگذارد.

در مثل است که کسی مادرش را به بازار برد تا به کنیزی بفروشد.
تقبیحش کردند که چه میکنی؟ گفت قیمتی میدهم که او را نخرند.
گفتند قباحتِ مادر فروشی را چه میکنی؟
نان و آب عده ای راحت طلب از اعتبار خونهای شهیدان و ایثار ایثار گران در این نظام، نه پربهاتر است و نه بدست خواهد آمد. ما از منظر سخن و عملکرد مقتدرانه زنده ایم و امنیت داریم. ما از منظر مقاومت سوریه را و عراق را و لبنان را و اعتبار انقلاب را و مرزهای کشور را و اعتلای انقلاب را حفظ کرده و به پیش برده ایم.

دشمنان انقلاب اسلامی نه در لندن، نه در نیویورک، نه در پاریس، نه در تل آویو، و حتی نه در ریاض، سابقه ای قابل اتکاء که بویی از حسن نیت داشته باشد، نشان نداده اند.
نگاه به کرنش ملک عبدالله در مقابل هاشمی رفسنجانی نکنید. این رابطه هم برای شکستن اعتبار رهبری در نظام اسلام شکل گرفته است و الا اینها هاشمی رفسنجانی را هم از خود نمیدانند. در این جهانِ جنگل مآب ابزار منطق جایگاه ندارد. لندن و واشنگتن و ریاض و تل آویو در پنجاه سال گذشته، حتی یک جا هم منافع جریانی خود را بعد از منطق دیده اند که ما با این ابزار به مقابله برویم؟
شیعه کشی در بحرین منطق دارد؟ اسلام هراسی در غرب منطق دارد؟ تحریم ظالمانه ملت بزرگ ایران منطق دارد؟ لشگر کشی به افغانستان و عراق و یمن و سوریه منطق دارد؟

منطق امروز جهان اقتدار نظامی و جیب پر پول است. از ترس نابود شدن اسرائیل نبود اینها یک قدم هم در سوریه عقب نمی نشستند. ضرب شصت حزب الله و حماس منطق داشت که سوریه را باقی گذاشت.

ما به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از پیچ معیشت خواهیم گذشت و اگر صلابت خود را نیازماییم و بدان نبالیم و به بازارش ببریم، ولو نفروشیم، بهای سنگینی برای معیشت داده ایم.

باخنده ولی زبغض میگویم ، چشم
یعنی ز دل و جــــان نکنم تمکینت

والسلام