تکیه به احزاب مصر را به بیراهه برد
تکیه به احزاب مصر را به بیراهه برد

  مصر از مرسی همانند ایران از بنی صدر عبور میکند و با هزینه به سرمنزل خواهد رسید. روزی که یک تحلیلگر ارشد مصر یعنی دکتر فهمی هویدی ، رئیس جمهوری کشور متمدن و انقلابی و مسلمان مصر آقای محمد مرسی را به خاطر نگارش نامه فدایت شوم به رئیس رژیم صهیونیستی مورد سرزنش قرار […]

 

مصر از مرسی همانند ایران از بنی صدر عبور میکند و با هزینه به سرمنزل خواهد رسید. روزی که یک تحلیلگر ارشد مصر یعنی دکتر فهمی هویدی ، رئیس جمهوری کشور متمدن و انقلابی و مسلمان مصر آقای محمد مرسی را به خاطر نگارش نامه فدایت شوم به رئیس رژیم صهیونیستی مورد سرزنش قرار داد و آن را مغایر با آرمان های انقلاب مصر توصیف کرد، با بی اعتنائی دولت و رئیس جمهور مواجه گردید اما آن بی اعتنائی امروز پاسخ خود را در میدان تحریر دریافت میکند.
هنوز بیش از یک سال نیست که مردم مصر از طریق متمدنانه ترین روش تعیین سرنوشت سیاسی ، یعنی ریختن رای در صندوق انتخابات، رئیس جمهور خود را انتخاب نموده اند.
آنروزبه مجرد اشتباه راهبردی محمد مرسی، فهمی هویدی در روزنامه السفیر نوشت: “جای هیچ تردید نیست که استوارنامه سفیر جدید مصر در اسرائیل چیزی جز افتضاح سیاسی و عقیدتی برای کشورمصر نبود.” همین اظهار نظر در السفیر باعث شد محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر در تنگنای شدید قرار بگیرد اما با ندانمکارانه ترین روش یعنی بی اعتنائی از کنار موضوع عبور نماید.
آن روز به ذهن کسی خطور هم نمیکرد که رئیس جمهور منتخب مصر پس از انقلاب، شیمون پرز را با عبارت «عزیز و دوست بزرگ من» مورد خطاب قرار دهد و بگوید بسیار تمایل دارم که روابط محبت آمیز موجود میان مصر با اسرائیل را گسترش دهم تا شانس به ما روی آورد. این در حالی واقع میشد که ملت مصر با انقلاب خود آن مرحله ای که همه چیز از خارج به کشور دیکته می شد را سپری کرده بود و می خواست نظام جدیدی پایه ریزی کند که کرامت و بزرگی منبعث از تمدن و تفکر اسلامی مصری ها در آن باز یافته شود.
هویدی در ادامه این تحلیل خاطر نشان کرده بود به رغم این که من از جمله کسانی هستم که می گویم مصر نباید در تل آویو تا زمانی که رژیمی نژاد پرست بر سیاست های توسعه طلبانه اش اصرار می کند و سرزمین های عربی را تحت اشغال خود دارد و حقوق ملت فلسطین را پایمال می کند، سفیر داشته باشد، اما توقع این را هم ندارم که مصر روابط خود را با اسرائیل کاملا قطع کند و توافق نامه کمپ دیوید را لغو کند و به خاطر آن وارد جنگ شود. با این حال تصور می کردیم که طبیعی باشد مصر پس از انقلاب با ادبیات کج دار و مریز با طرف اسرائیلی صحبت کند و حداقل ادبیات نظام سابق را به کار ببرد. حداقل انتظار می رفت به گونه ای صحبت کند که اسرائیل این گونه برداشت نکند که انقلاب مصردر جهت دوستی و تحکیم هم پیمانی با آنان صورت یافته است .[البته فهمی هویدی در آن زمان اعتبار جنگ سی و سه روزه و بیست و دوروزه و عقب نشینی اسرائیل در جریان دفاع غزه را تجربه نکرده بود]
این اقدام مشکوک و غربگرایانه رهبران جدید در مصر نه تنها موجب اعتلای مصر با آن همه پیشینه اعتقادی نشد، بلکه موجب انحراف و مصادره انقلاب مصر به سود جریان غرب هم گردید.
زخم حاصل از رفتار غربگرایانه محمد مرسی امروز سربازکرده است ،اگرچه با این جراحت اتباع سکولار نیز به خود آمده و در صدد یافتن نمدی برای بافتن کلاه خویشند اما جریان فکری و انقلابی اسلامی مصر راه خود را باغربال کردن ناسرگان نفوذی در ملت هموار خواهد کرد.
جمعیت اخوان المسلمین یک جریان هشتاد نود ساله با سابقه ای افتخارآفرین به رهبری شهید حسن البنا را در خزانه تاریخی خود بدوش میکشد و باید دید چه شد که در انتخاب خود و حتی در پیمودن راه انقلاب ملت مصر دچار اعوجاج گردیده است؟
یک انقلاب اجتماعی که در محتوا و بطن خود دگرگونی های سیاسی، اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی را پرورش میدهد نباید به ورطه ساختارشکنانه امروز دچار میشد و آسیب شناسی از این امر نشان میدهد ملتها از چه نواحی و زوایائی آسیب پذیرند.
پدیده ای باعنوان حزب یک جریان غربی و مبتنی بر مبانی فکری درغرب ، ساخته و پرداخته میشود.
سی و سه سال پیش در ایران رئیس جمهوری به قدرت رسید که داعیه سردمداری از حزب جبهه ملی داشت و دوره ریاستش هنوز به یکسال نیانجامیده با رای عدم کفایت مجلس منبعث از ملت با لباس مبدل از ایران گریخت.
تدابیردر غرب تجربه شده شهدای حزب جمهوری با نفوذ منافقین و امثال میرحسین به داخل ارکان حزب حضرت امام ره را وادار به اعلام نظر در خصوص حزب و اینکه نبودش آرامش آفرین تر از بودنش بود، درپی داشت.
همین اخیرا حزب به اصطلاح هیئتی موتلفه به اعلام اظهاراتی دچار شد که موجب حیرت خاص و عام گردید.
باید تجربه شود که در یک ساختار ایدئو لوژیک وجود حزب با ساختار غربی و بدون وجود شورای نگهبان ایدئولوژیک که اختیارات مهم و ویژه داشته باشد بدست نفوذیها به انحراف خواهد رفت و این امر درپنجاه سال گذشته در صدها تجربه به اثبات و یقین مبدل گردیده است.
انقلاب اجتماعی مصر وقتی بدست احزاب افتاد به بیراهه رفت. واز یک ساختارکاملا اجتماعی و صاحب آرمان به یک انقلاب صرفا سیاسی و در عمل به یک رفرم بی محتوا مبدل گردید.
ملت مصر هویت انقلاب خود را به احزاب خود باختند و امروز مجبورند برای بازیافت هویت از دست رفته انقلابی در دل انقلاب بیافرینند.
ای کاش جامعه الازهر نقش محوری و ایدئولوژیک خود را در انقلاب مصر حفظ میکرد و به اشتباه به انزوا نمیخرامید. آنچه امروز در مصر مشاهده میکنیم عودت ملت از راه غلط و بیراهه است و بدون شک در جبران اشتباه گذشته بی تاثیر نیست.
ملت مصر نباید پشت سر احزاب حرکت کنند بلکه احزاب باید پشت سر مردم گام بردارند تا انحرافات به حد اقل میل نماید.