گمان کنم که قبولم کنند مستوران
گمان کنم که قبولم کنند مستوران

انا انزلناهُ فی لیله القدر یعنی این که شب قدر درِ آسمان را برای نزول باز کردیم تا رکن رکین روح و ابزاردراختیار او عقل بسیط همراه قرآن کریم به زمین نزول اجلال یافته غیر آدم ها برای آدم شدن راه آسان و در اختیار بیابند. یعنی باید هشیار باشیم که  وقتی قرآن کریم می […]

انا انزلناهُ فی لیله القدر یعنی این که شب قدر درِ آسمان را برای نزول باز کردیم تا رکن رکین روح و ابزاردراختیار او عقل بسیط همراه قرآن کریم به زمین نزول اجلال یافته غیر آدم ها برای آدم شدن راه آسان و در اختیار بیابند. یعنی باید هشیار باشیم که  وقتی قرآن کریم می فرماید که؛ خداوند بین آدمی و قلبش است، وقتی می فرماید؛ “اِنَّ مَعِیَ رَبّی”، پس دریابیم که این عظمت ها از کجا به کجا نازل گردیده اند چقدر پایین آمده اند؟

چقدر در دسترس واقع شده اند؟

و من و شما را بفکر وادارد،،، که این عظمت ها مرکزشان و مصدرشان و کانون صدورشان و نهایتا مقصدشان کجاست؟

و چگونه و چرا و با چه معیاری قدر این لیله  را بدانیم .

فقط کمی توجه و دقت لازم دارد که مفاهیم را با هم مقایسه کنیم مثلا بدانیم که  “لیل »، که همان شب است. “لیله » هم که همان شب است.

اما در فرهنگِ سالکان، معنایِ ذاتی و مفهومی این دو یکسان نیست.

چرا که از منظر ادبی  “لیل”، مذکر است و “لیله” مؤنث.

همین که بدانیم خدای متعال این تفاوت را در مصدر تبیین چرا قائل شده است ، تمام داستان از همینجا آغاز می شود.

در سوره ی قدر، “لیله” را بکار می بَرَد. به عبارتی اسم شبِ مؤنث را.

و این شبی است که آبستن حوادث عظیم و غیر قابل درک بعض افراد بشر و اتفاقات شگرف است. که ما ادراک مااللیله القدر؟

چرا که تمام اتفاقات در حوزه حیات و بقا و سرنوشت و ادراک و تقدیر و تجلیل و تقسیم و تقصیر به اذن  او همین شب مقدرات می افتد.

تعریف قرآن هم از لیل با لیله متفاوت است.

در “لیل”، که مذکر است، داستان، پوشندگی است. به تاریکی رفتن است، “وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی” ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند).

اما در “لیله”، داستان نزول نور است، حکایت حیات و بالندگی است.

در “لیل”، سکون و به خواب رفتن است، در “لیله”، بیداری و احیاء است.

و این “لیله” است که از هزار ماه بهتر است، چرا که عبارت “قدر »، خود مضافٌ الیه او شده است.

از این منظر، در مقصود باریتعالی “لیله” اشاره به قاموس مؤنث کل است. همان و درست همان آن نفس پاکِ و منزه و قابل که پذیراست.

همانکه قدرت پرورش دهندگی را به وفور در خود دارد.

همان وجودی که مهبط ملائکه و روح است. وجودی که “کل امر”، در جهان او به وقوع می پیوندد و قیام و قعود انسان های کامل به برکت  وجود اوست.

اینجا کمالات به منصه ظهور می رسند.

“لیله” اشاره به وجه هستی ساز وجود است، هر شبی را که شامل نیست. نمی تواند در آن این همه باشد، زیرا یکی است، فرد است.

“لیله”، خود شبِ سلام است شبِ سلامتی است شبِ تسلیم محض است و بالا و والا تر از همه شبِ اسلام است.

جز این باشد، نزولی در کار نیست. خیر و برکت کجا فرود آیند که شامل افتند؟!

به خود و به خودی ها میگویم که امشب و هر شب قدر غنیمت است ، که وجودت را با تسلیم محض، برای نزول بهترین ها آماده کنی.

در این چند روز باقیمانده، با مراقبه ای جانانه بیدار باشی . اَحیاء را اِحیاء کنی. شب زندگانی و حیات و رضای مخلوق  را دریابی.

و بدانیم آنچه در عالَم کبیر اتفاق افتد، در عالَم صغیر نیز که من و تو باشیم، بقدر قدر و منزلت و فهم و خواستمان اتفاق خواهد افتاد.

که فرمود :

هرکسی را می به استعداد اندر جام ریخت .

یا رضا یا نارضا باشیــم، ساقی عادل است.

 

همت کنیم “لیله” خود را آماده کنیم  و امسال از او رضایتمندیش را بخواهیم.

دست از خواستن های این دنیایی  خود بر داریم ، تا او هر آنچه که خود صلاح می داند بر ما فرود آورد.

جز صلاحمان که در علم و دانایی اوست  چیزی مخواهیم. و بدانیم که باید صلاح دینمان و دنیامان و سلامتی رهبرمان و سلامتی و پیروزی مدافعان حریم و حرم را بیش و پیش از همه در دعاهایمان قرار دهیم که عالم به برکت خوبان خوش بوست و الا مرگ بهتر از عسل.

لذا ست که باید گفت:

گمان کنم که قبولم کنند مستوران

که جلوه در نزول شبِ قدرشان حیات و بقاست.  ان شاالله

والسلام